مساوات- عرفان باقرزاده, تبریز این روزها زیر موجی از آلودگی سنگین قرار گرفته؛ آلودگیای که علاوه بر آسیبهای جدی به سلامت مردم، با تعطیلیهای مکرر بسیاری از کسبوکارها را دچار رکود کرده است. اما ریشهی این بحران کجاست؟ روشن است که نیروگاه حرارتی تبریز سهم اصلی را دارد؛ مازوتسوزی شاید در شرایط خاص قابل توجیه باشد، اما فرسودگی تجهیزات و بیتوجهی به نوسازی فناوری دیگر هیچ بهانهای نمیپذیرد. در کنار آن، صنایع قدیمی و دولتی با فناوریهای تاریخگذشته فعالیت میکنند؛ فناوریهایی که نهتنها آلودگی شدید تولید میکنند، بلکه چند برابر استانداردهای امروز انرژی مصرف میکنند و بهجای ایجاد ارزش، هزینهتراشی میکنند.
این صنایع در بستر توسعهی آمرانه دولتی شکل گرفتند؛ صنایعی که قرار بود پیشبرندهی صنعت کشور باشند اما امروز خود به مجموعههایی فرسوده و کمبازده تبدیل شدهاند. از ماشینسازی تبریز و ایدم و چرخشگر و موتوژن تا سیمان صوفیان و خاک چینی ارس، بسیاری از این واحدها نهتنها سودی برای شهر ندارند، بلکه با ساختار سنگین و ناکارآمدشان اقتصاد را فرسوده و آلودگی را تشدید کردهاند. نتیجه آن چیزی است که امروز میبینیم: رکود اقتصادی شهری با پیشینهی تبریز و آلودگی فزایندهای که جان مردم را تهدید میکند.
در شهری که نخستین نیروگاه و نخستین صنایعش با سرمایه و همت بخش خصوصی شکل گرفت، اصرار بر تداوم مدیریت دولتی دیگر قابل دفاع نیست. اگر این مدیریت مؤثر بود، امروز با چنین وضعیتی روبهرو نبودیم. واقعیت این است که آلودگی و مرگ اقتصاد شهر، بیش از هر چیز، نتیجهی همین فرسودگی و مدیریت دولتی است.
آیا وقت آن نرسیده که با خصوصیسازی واقعی و هوشمندانه، مدیران از جایگاه مالک و مدیر به نقش ناظر بازگردند و صنایع را موظف کنند با فناوریهای جدید، کاهش مصرف انرژی و تولید کربن کمتر، شهری سالمتر و اقتصادی پویاتر بسازند؟



















