به گزارش پایگاه خبری مساوات، محمدرضا مسعود، اکولوژیست: وعده ها و پیشنهاداتی که در راستای احیای دریاچه ارومیه در طول بیست پنج سال همزمان با بیماری و مرگ تدریجی دریاچه تکرار شده و هنوز هم تکرار میشوند بدون اینکه اقدامی جدی صورت گرفته باشد، چرا ؟
اولین کارگاه رهیافت اکوسیستمی دریاچه ارومیه در سال ۱۳۷۸ با دعوت شرکت مشاور یکم در شهر ارومیه به مدت سه روز برگزار شد ، بنده نیز همراه مدیر کل وقت آقای دکتر نادر ابراهیمی و سه تن از همکاران در آن شرکت کردم ، قبلاً باید عرض کنم با وجود وضعیت خوب دریاچه در سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج که سال تر آبی هم بود اولین سازمانی که برای آینده دریاچه ابراز نگرانی کرد حفاظت محیط زیست بود، سازمانی که همانگونه که از نامش پیداست مسئول حفاظت از اکو سیستم های آبی میباشد ، بدون آنکه نقشی در تولید و مدیریت آب مورد نیاز این اکوسیستم ها و زیستگاه های آبی را داشته باشد.
بقیه سازمانها و ارگانهای ذیربط یا نمی دانستند که بعید به نظر میرسد که یا وجود کارشناسان نخبه در سازمان آب و یا جهاد کشاورزی ، کسی موضوع به این سادگی را نداند چون با یک حساب ساده ، با توجه به تعداد سدهای اجرا شده تا آن زمان و در دست اجرا از یک سو و توسعه اراضی کشاورزی با عناوین مختلف که همه بر طبل خودکفایی می کوفتند ، دانش و تخصص خاصی برای درک مطلب لازم نبود ، در آن کارگاه اولین موردی که بلافاصله چهره زشت خود را نشان داد عدم درک و شناخت صحیح از همکاری فرا بخشی بود ، گویی هر سازمانی زبان خود را داشت و خود را مالک و صاحب انفالی می دانست که در اختیارش گذارده شده بود ، بدین معنی که سازمان آب خود را صاحب آب ، جهاد کشاورزی مالک خاک و گیاهان و درختان و محیط زیست هم صاحب زیستمندان و زیستگاه ها ، گویی مردم اصلا وجود خارجی نداشتند و تنها چند دختر و پسر شهری بدون اطلاع لازم از موضوع بعنوان تشکل های غیر دولتی تنها نمایندگان مردم ساکن حوزه دریاچه بودند.
به هر صورت آن کارگاه سر منشا مطالعات همه جانبه ای توسط مشاور مذکور گردید که اسکلت بندی کلیه پیشنهادات و راه کار هایی است که در طول بیست و پنج سال گذشته تبدیل به مطالبات تکراری گردیده است که متاسفانه راه بجایی نمیبرند. متاسفانه حاصل آن همه هزینه و زحمت سالهاست که در کتابخانه های ادارات مختلف در حال خاک خوردن است و در این مدت ده ها مطالعه مشابه از طرف منابع مختلف انجام گرفته است که به دلایل عدم انجام امورات محوله به سازمانهای بلاتکلیف مانده است.