مساوات- رسول جعفریان: وقتی بود و زمانی در عصر پهلوی، و شریعتی و مانند او، از امام علی میگفت، با جذابیتی خاص، با عباراتی شگفت و اشتیاق برانگیز. همه دوست داشتیم مثل علی باشیم، و جامعهای را بطلبیم که علی میخواست. با معیارهای او… اما حالا پس از گذشت سالها، آن آرزو، دست نایافتنی شده است. برای حل مشکل، فراوان دست به توجیه زدیم. این که زمان امام علی هم اوضاع چندان خوب نبود، این که انبیاء هم مشکل داشتند. و هر بار گفتیم، زمان لازم است و به زودی به آن نقطه خواهیم رسید اما معالاسف نرسیدیم که دورتر شدیم. شاید از اول انتظار بیهوده داشتیم. به هر دلیل. لیاقتش را نداشتیم. مقدماتش را نداشتیم. اصلا شاید بد فهمیده بودیم. مثلا نمیدانستیم سیاست چیست و چه لوازمی دارد. یک وقتی هم گفتیم: حفظ اصل حکومت واجب است و این جزئیات مهم نیست. انگار قدیمترها این طور نبود، جزئیات هم مهم بود و از کشیدن خلخال از پای یهودیه هم بحث میشد. گفتند همین که در کل، مسیر درست باشد، بقیه خودش درست میشود. این اواخر گفتند، همین که در عصری زندگی میکنیم که عنوانش حکومت اسلامی است، در سعادت ما کافی است. حالا از علی گفتن خیلی سخت شده است.
وقتی نهج البلاغه میخوانیم، خطبهها را مرور میکنیم حس میکنیم خیلی فاصله داریم. البته برخی روشی را دوست دارند، و اسمش را روش عمار میگذارند، و دوست دارند مثل عماری باشند که خودشان میشناسند، و کاری به بقیه جامعه ندارند و آنها را طلحه و زبیر میدانند. شاید در فکرشان این است که بقیه بیخود هستند، مگر حقوقی هم دارند؟ همین که عدهای خاص، راضی باشند، کافی است. حالا از امام علی گفتن سخت شده است. این همه فساد و اختلاس که نشان از فسادهای ریشهای و عمیق دارد. خداوند ما را از شر این فسادها نجات دهد.
نمیدانم، شاید ما، یک امام علی برای دلمان ساخته بودیم، اختصاصی خودمان؛ بعد نتوانستیم روش او را چنان که خودمان ساخته بودیم، محقق کنیم. آن وقتها و حالا یک عادت بد هم داشتیم. هر چه در تواریخ میخواندیم درست میانگاشتیم و میخواستیم همان را محقق کنیم. به جای فقه، تاریخ را گذاشته بودیم. به جای این که فقیهان اصیل نظر بدهند، منبریها رشته امور را در دست داشتند.
خلاصه این روزها سخن گفتن از امام علی سخت شده است. کدام امام علی؟ کدام روش؟ کدام سبک زندگی؟ شاید بهتر بود، امام علی را به آسمان میبردیم و اعلام میکردیم که او دور از دسترس است. او را با زندگی روزمره نیامیزید. مثل مداحها، او را به عرش و بالاتر ببرید و دیگر کاری به تحقق روشهای او در زندگی نداشته باشید.
بنده، اعتقادم این است که با این همه کتابهایی که در سال امام علی و قبل و بعدش منتشر شد، حتی یک کتاب زندگینامهای دقیق برای حضرت منتشر نشده است. ما هنوز امام علی را نمیشناسیم و بیش از هر چیز خواستهها و علائق خود را به جای واقعیات زندگی او گذاشتهایم. نه روش علمی در بررسی متون داریم، و نه تاریخ درستی میدانیم. ما تاریخ را از چشم منبر و سخنرانی میشناسیم. ما تاریخ را برای آمال و آرزوهای خودمان تفسیر میکنیم و تغییر میدهیم و معرفی میکنیم. مدام این و آن را طلحه و زبیر میخوانیم، و هیچ وقت حس نمیکنیم، شاید خودمان مثل دشمنان علی شدهایم. مسلما و مسلما ما امام علی را نمیشناسیم. از خدا بخواهیم امام علی را به ما بشناساند.