مشاوات – احد نقششور: نوشتن این مطلب برای من، سخت ترین تکلیف تمام سال های روزنامه نگاری است، نوشتن از مردی که پیش از این، بارها افتخار ملاقات و عرض ارادت به ایشان نصیبم شده، بی هیچ جسارتی برای درخواست مصاحبه و گفتگوی رسانه ای! اصلا اهل این کارها نیست، به شدت از دوربین و خبرنگار و تبلیغات معمول این روزها گریزان است؛ درست برخلاف برخی به اصطلاح خیرین تازه به دوران رسیده ای که هیچ کاری را بدون حضور دوربین انجام نمی دهند و خیر شدن با پول این و آن را، با رقص “باباکرم” دوره گردی می کنند!
کرامت و بخشش او، نه از کیسه خلیفه است، نه از حساب دیگران، نمونه بیرونی برای “کریم مردانیآذر”، که بخش عمدهای از ثروتش را وقف مدرسهسازی، بخشندگی و دستگیری از نیازمندان میکند، کمتر یافت میشود، برای همین است که محبوب و مقبول همه شده است.
او و برادران فقیدش را “سلاطین مدرسهسازی خاورمیانه و جهان” نامیدهاند، نه تبریزیها و ایرانیها، سازمان بزرگی همچون “یونسکو” این لقب را به ایشان داده، نامشان در ایران و جهان، از دورافتاده ترین نقاط کشور تا کوشه و کنار آفریقا بر سر زبانهاست؛ اما “بابا کریم” میگوید، از این القاب گریزان است، به قول خودش: “سکهاش را یک بار خرج کرده است؛ برای “خدا” و هر نوع دیده شدن و فخرفروشی و نمایش برای کارهای خیری که انجام داده است، ارزش کارهایی را که می کند، از بین میبرد”!
ازدواج نکرده است، فرزندی ندارد؛ اما پدر معنوی ۳۱ هزار دختر و پسری است که عاشقانه دوستش دارند و “باباکریم” صدایش می کنند، نامی که بسیار دلنشین است و حسابی به او می آید، آنقدر متواضع و کریم است که حتی نام خودش بر روی هیچ یک از مدارس، درمانگاه ها، پانسیون ها، خوابگاه ها و بزرگ ترین بیمارستان کودکان خاورمیانه نیست، همین یک نشانه، برای اثبات و باور معامله اش با خدا کافی است، مدارس دخترانه را به نام مادر مرحومش، “بانو زهرا مردانی آذر” و مدارس پسرانه را به نام پدر فقیدش، “محمد مردانی آذر” نامگذاری کرده است تا درسی را که از این دو بزرگوار در میدان نیکوکاری آموخته، به خوبی پس داده باشد.
باباکریم و برداران فقیدش، از فقر و نداری و تنگدستی و یتیمی به این درجه از عزت ابدی رسیده اند، درست به همین دلیل هم، تمامی ۳۱ هزار فرزند معنوی او در ایران و آفریقا و دیگر کشورهای جهان، از بین کودکان و نوجوانان فقیر، معلول و نیازمند انتخاب شده اند، به قول خودش، “کلید خزانه الهی در دستان اوست و تا زمانی که زنده است و حتی بعد از آن، این خزانه الهی، قفل نخواهد شد”!
کریم مردانی آذر، نه سراغ سیخ زدن کباب برای کودکان محروم و نیازمند رفته، نه میدان دار اهداء بسته های حمایتی و غذایی، با آن شکل تحقیرآمیز برای خانواده های نیازمند و محروم بوده.
با مدرسه سازی، خوابگاه سازی، پانسیون سازی و بیمارستان سازی برای کودکان نیازمند، “آگاهی و دانش”، “امنیت و صیانت” و “سلامت” را توامان به نسل فردای ایران زمین هدیه داده است، نسلی که او برایشان پدری می کند، بی تردید، نسلی قدردان، ساعی، خلاق، سالم و متعهد بار خواهد آمد، اعتماد به نفس برای تکرار خوبی ها در قبال همنوع را بدون منت در وجود خویش پرورش خواهد داد تا تبریز و آذربایجان و ایران، دست کم برای یک قرن بعد، خوبی و خوب بودن را فریاد بزند، مولد باشد و ایران را بسازد.
او مردی است که به استناد گزارش “ژورنال سازمان صلیب سرخ جهانی”، کمک های انسان دوستانه او و برادران فقیدش، بیشتر از کمک های بشردوستانه ۱۹۶ کشور جهان بوده است، او برای تبریز و آذربایجان و ایران آبروداری کرده و خوشا به حال تبریز و مردمانش که چنین گوهر بی مثالی را در صدف خود پرورانده اند.