به گزارش پایگاه خبری مساوات، این نمایش تکنفره با بازی میرسهیل اسلامیان، سفری به تاریکترین گوشههای ذهن و تنهایی انسان است؛ جایی که مرز میان انسان و حیوان، عقل و جنون و زندگی و مرگ کمرنگ میشود. «قلادهای برای یک سگ مرده» با ژانر درام اجتماعی-روانشناختی، در مدت ۴۵ دقیقه، با زبانی نمادین و فضاسازی دقیق، به نقد زندگی مدرن و صنعتی میپردازد که انسان را به سمت زوال و تنهایی میکشاند.
میرسهیل اسلامیان، کارگردان، طراح و بازیگر نمایش، درباره روند شکلگیری اثر به خبرنگار ایسنا گفت: حدود یک دهه است که در تئاتر فعالیت میکنم، اما این نخستین تجربه من در مقام کارگردان و طراح است که به اجرا رسیده است. دو سال پیش هنگام نگارش متنی دیگر، با این نمایشنامه آشنا شدم؛ اثری که ناگفتهها و حرفهای مگو را بیپرده بیان میکرد و مرا جذب خود کرد.
وی افزود: این نمایش تکپردهای است و من تنها بازیگر آن هستم؛ بنابراین هر لحظه زیر نگاه مخاطب قرار دارم و باید باورپذیری شخصیتی را منتقل کنم که مرز میان انسان و حیوان بودن را از دست داده است. در این اثر از تنهایی انسان معاصر و چهره پنهان مدرنیته سخن گفته میشود. همچنین در این نمایش مرز میان صحنه و مخاطب شکسته میشود و تماشاگر به درون روایت کشیده میشود.
وی در ادامه تصریح کرد: متن نمایشنامه صرفاً مبتنی بر مونولوگ بود و توضیح صحنهای نداشت؛ از اینرو، من و گروه اجرایی در طول هشت ماه، با تلاش و طراحی گریم، صحنه و فضاسازی مناسب، شکل نهایی اثر را ساختیم.
▪️روایتی از تنهایی انسان معاصر در «قلادهای برای یک سگ مُرده»
علیرضا قنادی، دستیار کارگردان و مسئول فنی نمایش، نیز در توضیح مفاهیم اثر به خبرنگار ایسنا گفت: این نمایش زندگی انسانی را روایت میکند که استعارهای از یک سگ است؛ فردی شکستخورده و در آستانه فروپاشی. این اثر تماشاگر را به تفکر وامیدارد که آیا مسیر زندگیاش را درست انتخاب کرده یا در جادهای بیثمر گام برداشته است.
پارسا ابریشمی، دیگر دستیار کارگردان، نیز در گفتوگو با ایسنا با اشاره به جنبههای فکری و فنی نمایش بیان کرد: «قلادهای برای یک سگ مُرده» از نظر نویسندگی اثری قوی است و بدون شک بر اندیشه تماشاگر در زمینه جامعه و زندگی مدرن تأثیر میگذارد.
این نمایش با شکستن بعد چهارم، مخاطب را مستقیماً درگیر روایت میکند و مرز میان اجرا و تماشاگر را از بین میبرد. استفاده از نماد و تشبیه در روایت، طراحی نور و دکور مناسب و موسیقی متناسب با حالوهوای اثر، فضایی تأثیرگذار و سنگین ایجاد کرده است. بازی باورپذیر و میزانسنهای پویا نیز به درک بهتر جهان ذهنی کاراکتر کمک میکند.
به گزارش ایسنا، در عین حال، نمایش در بخشهایی از میانه اجرا با افت ریتم مواجه میشود و اگرچه مضمون تلخ و اندوهبار آن به خوبی منتقل میشود، اما میتوانست با خلاقیت بیشتر در فرم یا کاهش زمان، انسجام و کشش بیشتری پیدا کند. با این وجود، «قلادهای برای یک سگ مُرده» تجربهای متفاوت و اندیشمندانه از تئاتر معاصر تبریز است که مخاطب را تا پایان درگیر خود میسازد.