مساوات- حمیدرضا میرزاده: قرنهاست که از شنیدهشدن صدای زوزه گرگ در ارتفاعات اسکاتلند میگذرد، اما گروهی از محققان فکر میکنند زمان آن فرا رسیده است که این شکارچیان -که بدخواهان زیادی دارند- را بازگردانند. موضوع فقط بازگرداندن گرگها بهعنوان یک گونه جانوری نیست بلکه این موضوع، ابعاد دیگری نیز دارد. مدلسازیهای گروه از محققان نشان داده است انجام این کار میتواند باعث بازگشت جنگلهای بومی به این کشور شود و موجب ترسیب کربن موجود در جو زمین شود؛ یعنی یک تیر و دو نشان.
شکار مستقیم گرگها توسط انسان باعث شد این سگسان در سراسر اسکاتلند منقرض شود. داستانها و نقل قولهای غیرعلمی میگویند آخرین گرگها، حدود ۲۵۰ سال پیش کشته شدهاند. هرچند به این نقلقولهایی که گاهی با افسانهها و داستانهای غیرواقعی همراه هستند، نمیتوان اعتماد کرد، اما دستکم این را میدانیم که از سالهای دور، هیچ گرگی در طبیعت اسکاتلند زندگی نمیکند.
۲۵۰ سال قبل به دورانی تاریخی در کشور اسکاتلند میرسد. یعنی دورانی که «چارلز ادوارد استوارت» (Charles Edward Stuart) تلاش کرد تا بار دیگر تاج و تخت بریتانیا را برای خاندان «استوارت» که آنموقع در تبعید بهسر میبردند، بهدست آورد. این اقدام درواقع یک شورش بود که به «شورش جاکوبیت» (Jacobite rising که در فارسی شورش یعقوبی خوانده میشود) مشهور شد. در ۱۷۴۵ و پس از شورش یعقوبی، بسیاری از زمینهای بکر اسکاتلند با تغییر کاربری روبهرو شدند. جنگلهای طبیعی پاکتراشی شدند و قرقهای مخصوص شکار با وسعت زیاد شکل گرفت که مالکیت خصوصی داشتند. هدف اصلی برای شکار در این قرقها نیز «گوزن قرمز» بود، یعنی گونهای که در ایران با نام «مرال» شناخته میشود. بههمین دلیل، برای تکثیر هرچه بیشتر گوزن، برنامه کشتار گرگها که دشمن طبیعی گوزنها بودند اجرا شد. بهاینترتیب، جمعیت گرگها به حداقل رسید و گرگ در این کشور دچار انقراض محلی شد.
حالا بعد از ۲۵۰ سال، جمعیت گوزنها در مناطقی که قبلاً قرق شده بودند، به بیش از ۴۰۰ هزار فرد برآورد شده است و همین تعداد زیاد گوزنها دیگر فرصت و مجالی برای رشد درختان نمیدهند. هر نهال تازهروییدهای توسط گوزنها چریده میشود یا آنکه زیر پاهای آنها از بین میرود. امروزه تنها چهار درصد از مساحت اسکاتلند پوشیده از پوشش جنگلهای طبیعی است که باتوجهبه وضعیت طبیعت قاره اروپا، یکی از پایینترین سطوح جنگلی در این قاره متعلق به اسکاتلند است.
در کتابهای درسی، از گونههای شکارچی بزرگجثه بهعنوان گونه «سنگ سرطاق» یاد میشود؛ چراکه همانند آجری که در طاق یک بنا، کل اجزای دیگر بنا را در جای خود نگه میدارد، شکارچیان بزرگجثه نیز بهدلیل کارکرد طبیعیشان در یک اکوسیستم، با کنترل جمعیت گونههای دیگر، وضعیت یک اکوسیستم را تنظیم میکنند.
مهمترین مثال از بازگرداندن گرگها به یک اکوسیستم، معرفی مجدد گرگ به زیستگاههای مدیریتشده در ایالات متحده بود که بسیاری از آنان با موفقیت همراه بود و مشهورترین طرح معرفی مجدد گرگ نیز مربوط به «پارک ملی یلواستون» (Yellowstone national park) بود. در تئوری، بازگشت گرگها به زیستگاههای طبیعی اسکاتلند نیز باید منجر به کاهش تعداد گوزنها شود و این اقدام باید فرصتی به جنگلهای طبیعی بدهد تا بار دیگر رشد کنند و پوشش جنگلی به بخشهای زیادی از این کشور بازگردد.
اینچنین است که یک گروه از محققان تلاش دارند آثار بازگشت گرگها به طبیعت اسکاتلند را بررسی کنند. مقاله پژوهشی آنها چندی پیش در مجله «اکولوژیکال سلوشنز اند اِویدنس» (Ecological Solutions and Evidence) منتشر شد. «دومینیک اسپراکلن» (Dominick Spracklen)، دانشمند محیطزیست از دانشگاه «لیدز» (Leeds) که نویسنده اصلی این مقاله است، میگوید: «بر سر اینکه نمیتوان بحرانهای اقلیمی و تنوعزیستی را بهتنهایی مدیریت کرد، توافق زیادی وجود دارد. ما باید به نقش بالقوه فرایندهای طبیعی مانند معرفی مجدد گونهها برای احیای اکوسیستمهای تخریبشده خود نگاه کنیم. اینها بهنوبه خود میتوانند منافع مشترکی را برای احیای اقلیم و طبیعت بهارمغان بیاورند.»
مدلسازی این گروه از محققان نشان میدهد معرفی مجدد گرگ در چهار منطقه کلیدی اسکاتلند میتواند منجر به ایجاد جمعیتی در حدود ۱۶۷ گرگ شود. درواقع، آنها محاسبه کردند که این تعداد گرگ، برای کاهش تراکم جمعیت گوزن در آن مناطق در کمتر از دو دهه کافی است و پس از این مدت، تراکم متوسط گوزنها در هر کیلومترمربع، به چهار فرد خواهد رسید.

مناطقی از اسکاتلند که تأثیر معرفی مجدد گرگ بر جنگلهای آن در مدلسازیها بررسی شده است.
آنها بر همین اساس تخمین میزنند هر گرگ این پتانسیل را دارد که جنگلهای کافی را برای ترسیب ششهزار و ۸۰ تن دیاکسیدکربن در سال احیا کند. در بازار کربن امروزی، این میزان ترسیب کربن حدود ۱۹۵ هزار دلار آمریکا ارزش دارد. مدل آنها نشان میدهد گسترش جنگلهای بومی، ۱۰۰ میلیون تن دیاکسیدکربن را طی ۱۰۰ سال جذب خواهد کرد که این میزان «برای کمک به اهداف ملی اسکاتلند در مقابله با تغییراقلیم کافی است.»
نویسندگان در مقاله خود نوشتهاند: «گسترش جنگلها که از طریق بازگشت گرگها تسهیل میشود، میتواند به اهداف اقلیمی ملی کمک کند و میتواند از طریق تأمین مالی کربن، مزایای اقتصادی بالقوهای را برای صاحبان زمین و جوامع فراهم کند.»
اما قابلدرک است که نگرانیهای ایمنی نیز وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. این یک موضوع بهشدت مناقشه برانگیز است که دلایل خودش را دارد.
«لی شوفیلد» (Lee Schofield)، بومشناس و کشاورز که یکی از نویسندگان مقاله است، میگوید: «درگیریهای بین انسان و حیاتوحش که شامل گوشتخواران میشود، رایج است و باید از طریق سیاستهای عمومی که نگرشهای مردم را برای معرفی مجدد موفقیتآمیز توضیح میدهد، مورد بررسی قرار گیرد.»
محققان بر این باورند که درسآموختههای معرفی مجدد گرگ در ایالات متحده و اروپا در اینجا کمک خواهد کرد. درحالیکه اساس شهرت ترسناک گرگها در میان مردم را نمیتوان انکار کرد، فروپاشی اکوسیستم و تغییراقلیم نیز در جای خود وحشتناک هستند.
این تیم مینویسد: «این ترسیب کربن قابلتوجه و منافع مالی بالقوه مربوط به معرفی مجدد گرگ ممکن است بر دیدگاه مالکان و مدیران زمینهای اطراف زیستگاه گوشتخواران بزرگ تأثیرگذار باشد.»
منبع:
این گزارش براساس گزارشی با عنوان اصلی Wolves in Scotland Could Help Reduce Carbon in The Sky. Here’s How که روز ۶ اسفند در «ساینس آلرت» (Science Alert) منتشر شده، نوشته شده است.