مساوات- دکتر محمد سهرابی: من، فرزند آذربایجان؛ زاده کوه و سنگ، آشنا به تار و پود فرش رنگین صخرهها و نجواهای گلسنگهایی که بیصدا بر چهره سنگها ریشه دواندهاند، سالهاست ناظر و کاشف گلسنگها در شکاف سنگ و رخسار کتیبهها بودهام.
در دل کوه زاغی، نزدیک روستای سغندل در ورزقان، در فاصله ۱۵۲ کیلومتری زادگاهم (روستای داران، جلفا)، کتیبهای تنها ایستاده است؛ یادگاری از ساردوری، پادشاهی از تبار آرگیشتی، که در سده هشتم پیش از میلاد بر اورارتو فرمان میراند؛ امپراطوریای که حکمرانیاش از شمال غرب فلات ایران تا فراسوی قفقاز گسترده بود. این کتیبه، نه فقط فتحنامهای است، بلکه سندی است بر اینکه این سرزمین، آذربایجان، در مرکز تلاقی تاریخها، ملتها و فرمانرواییهای باستانی ایستاده و وارث حافظهای هزاران ساله است. اما این سنگ تاریخی، همچون تنِ پیر، در برابر ناملایمات طبیعت روزبهروز آسیب میبیند؛ باران و برف و یخزدگیهای سخت، افت و خیزهای دمایی و گلسنگهایی که آهسته و پیوسته بر سطح آن رشد میکنند، هر یک به نوعی آرام آرام خط و نگارش آن را فرسوده و میزدایند.
غمانگیزتر آنکه، در سالهای گذشته، در برخی تلاشهای ناآگاهانه برای پاکسازی، با فرچه و کاردک زخمیهایی بر پیکر این کتیبه زدهاند؛ زخمیهایی که شاید جبرانناپذیر باشد. این کتیبه، و امثال آن در رازلیق و نشتبان سراب و شوشای اهر، میراث ماست؛ بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی مردمان آذربایجان و ایران زمین. نه بیگانهاند و نه کهنهبارهای بیارزش. آنان را چون گنجی باید پاس داشت، نه آنکه رها کرد در دل باد و باران و بیاعتنایی.
من از مردم عزیز آذربایجان، از فرزندان این خاک، استمداد حمایت میطلبم: بیایید صدای این کتیبهها باشیم، پیش از آنکه واژههایشان برای همیشه خاموش شود. بیایید بر نگهبانی این سنگها همدل شویم، نه فقط برای سنگ، که برای حافظه جمعیمان، برای فرزندانمان، که باید بدانند پیش از آنان چه شاهانی، چه خدایانی، و چه تاریخهایی بر این سرزمین گام نهادهاند.
و نیز بیایید به پاس این فتح و پیروزی بزرگ تیم تراکتور، یادگاری جاودانه و ماندگار بر سر این کتیبهها برپا کنیم؛ کتیبه فتح تراکتور را با سایبانی شایسته بپوشانیم، تا همچون نمادی زنده و پایدار از اتحاد، افتخار و تاریخ آذربایجان برای همیشه در دل زمان ثبت شود. این یادگار نه تنها پیروزی تیم محبوب آذربایجان را ماندگار خواهد کرد، بلکه محافظی است بر میراث کهن ما و پیوندی است بین گذشته و آینده.
آذربایجان، سرزمین هزار حکایت و هزار روایت است. هر کتیبه، هر نقش، هر خط، یکی از آن روایتهاست. فراموشی آنها، فراموشی خود ماست. همانگونه که برای پیروزی تیم محبوب تراکتور متحد میشویم، این بار نیز بیایید گرد هم آییم و سقف یا سرپوشی شایسته بر فراز این کتیبهها بسازیم؛ سقفی که از باد و برف و نوسانات تند دما، محافظ این گنجینههای گرانبها باشد و نام آذربایجان را سرافراز نگه دارد. این گام بزرگ را میتوانیم با خیرات و کمکهای مردمی آغاز کنیم. همان راهی که مردمان میراثدوست مشکینشهر برای سنگافراشتهها و مجسمههای سنگی ۶۰۰۰ ساله محوطه شهر یئری در استان اردبیل پیمودند و با همت و همبستگی خود، بناهای تاریخیشان را پاس داشتند.
وقتی دلها و دستها به هم پیوست، نه فقط سنگ و کتیبه، که هویت و تاریخ ما نیز بیمه میشود. امید است مردم فرهنگدوست آذربایجان با حمایت و همراهیشان، این اقدام ارزشمند را به یک حرکت ملی و پایدار تبدیل کنند؛ تا این آثار باستانی که چشمانداز فرهنگ و تاریخ سرزمینمان هستند، در برابر گزند زمان و طبیعت حفظ شوند و نسلهای آینده به آن افتخار کنند.