به گزارش پایگاه خبری مساوات، راهله استاد هاشمی اظهارکرد: یکی از مشخصههای ساختار تودههای جنگلی، منشا زادآوری درختان به صورت دانه یا شاخهزاد است. یعنی اگر تجدید حیات درختان و تکثیر آنها بر پایه بذر باشد دانهزاد و اگر بر پایه تکثیر غیرجنسی (جست و ریشهجوش) باشد، شاخهزاد نامیده میشود. جنگلهای شاخهزاد نتیجه تعاملات بین طبیعت و انسان در دراز مدت است که نشاندهنده استفاده به شیوههای سنتی از جنگلهاست.
وی ادامه داد: مهمترین عناصر این جنگلها، کندههای جستزا و درختان چند شاخهای هستند. استفاده عمده آنها به عنوان سوخت، تغذیه دام و تهیه زغال با برداشت و جمعآوری شاخههای خشک و برگهای افتاده، قطع سرشاخههای پر برگ، قطع جستها و غیره است. از موارد مهمی که شیوه مدیریت جنگل به صورت شاخهزاد کمرنگ شد، شامل کاهش اهمیت اقتصادی محصولات سوخت چوبی، تغییر عملکرد سازمانهای مرتبط با جنگلها به دلیل تغییر نیازهای اجتماعی و استفاده چوب برای محصولاتی غیر از سوخت و همچنین شناخت شیوه شاخهزاد به عنوان روشی منسوخ و از نظر اکولوژیکی روشی نادرست برای مدیریت جنگلها است.
وی اظهارکرد: اگرچه پایههای شاخهزاد بخشی از ساختار جنگلها محسوب میشوند و تاثیر زیادی در ایجاد خردزیستگاهها و افزایش اشکال مختلف تنوع در جنگل دارند، اما در قاراداغ فراوانی زیاد پایههای شاخهزاد باعث ارتفاع کمتر پایههای درختی، تراکم بسیار زیاد درختان، قطر و رویهزمینی کم درختان، کاهش تنوع گونه درختی و کاهش قدرت بذردهی پایهها شده است که میتواند باعث کاهش پایداری جنگلها، کاهش زادآوری آنها و حتی تشدید آتشسوزیهای جنگلی شود.
مطالعه تودههای جنگلی قاراداغ نشان داده که حدود ۵۴ درصد پایههای درختی شاخهزاد هستند و بیشترین پایههای شاخهزاد مربوط به گونه درختی ممرز، بلوط و بارانک است که بیش از ۴۰ درصد پایههای آنها شاخهزاد بوده است و تراکم فعلی درختان (تعداد درخت در واحد سطح) در تودههای جنگلی قاراداغ بسیار زیاد بوده و نسبت به تراکم بهینه و مناسب فاصله زیادی دارند.
استادهاشمی گفت: بهمنظور مهار جستزایی و افزایش پایداری تودهها در جنگلهای قاراداغ، میتوان با روشهای علمی میزان تراکم مناسب یا بهینه برای تودههای جنگلی را تعیین کرد و سپس برای رسیدن به تراکم مناسب، اقدام به برشهای اصلاحی و عملیات پرورشی کرد.
وی مواردی را بهمنظور کاهش تراکم در تودههای جنگلی قاراداغ توصیه کرد و گفت: حذف پایههای ضعیف، بدفرم، نیمه خشک و جستزا با روش تنک کردن انتخابی از پایین، تدریجی، چندمرحلهای و با شدت متوسط یکی از این موارد است، همچنین شدت برداشت باید طوری باشد که تراکم فعلی توده را به تراکم بهینه نزدیک کند، که میتواند بسته به شرایط توده متفاوت باشد و حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد رویهزمینی (سطح مقطع) درختان باشد، بهترین زمان برشهای اصلاحی نیز اواخر پاییز و زمستان است که با حداقل آسیب فیزیولوژیک، کاهش خطر آفات و بیماری و دید بهتر ساختار توده همراه است، تنک اصلاحی دوم هم میتواند با فاصله چند سال دوباره تکرار شود.




















