• امروز : پنج شنبه - ۱۵ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : 4 - جماد ثاني - 1446
  • برابر با : Thursday - 5 December - 2024
3
یادداشت/

علویات، دلیل جاودانگى نام و یاد استاد شهریار

  • کد خبر : 725
  • ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۴
علویات، دلیل جاودانگى نام و یاد استاد شهریار
اشعاري كه شهريار در مدح حضرت علي(ع) سروده از شور خاصي برخوردار است. اين فرمايش استاد فقيدم شادروان دكتر "سيدحسن سادات ناصري" در دانشكدهٰ ادبيات دانشگاه تهران را هرگز فراموش نمي كنم كه گفت: "هيچ شاعري همچون شهريار در وصف حضرت علي(ع) سخن‌سرايي نكرده است" بسياري ديگر از سخن شناسان هم بر اين باورند.

در پیشانى سخن خجسته سالروز میلاد پیشواى پرهیزکاران مولایمان حضرت على(ع) را به خوانندگان این نوشتار تبریک عرض مى‌کنم، همچنین براى همه مردان و پدران این سرزمین که در این مناسبت فرخنده از آنان تجلیل مى شود تبریک عرض مى کنم.

پیش از این در مناسبت های م‌تلف و در نوشته ها و سخنانم به وجوهى از دلایل ماندگارى نام و یاد استاد شهریار پرداخته ام و با تبیین شواهد و استدلال مستند به حیات و سروده هاى استاد شهریار، عشق به اهلبیت عصمت و طهارت “علیهم السلام” بویژه مولا على(ع) را از دلایل ماندگارى و اشتهار روزافزون استاد شهریار و سروده هایش ذکر کرده ام. اینک در ایام ولادت مولا على(ع) به ذکر نمونه هایی از سروده هاى علوى استاد شهریار مى پردازم. شهریار وقتى مى خواهد در بیانى موجز و رسا به وصف مولا بپردازد، اینگونه مى سراید:

نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
عشق و ارادت به خاندان عصمت در ادبیات کهن سابقه فارسی  و ترکى و عربى جایگاهی ویژه دارد. پژواک عشقی چنین را در ادبیات هیچ ملتى در جهان آنطور که در ادبیات زبانهاى سه گانهٰ جهان اسلام آمده است است نمی توان دید.
شاعران شیعی مذهب ما پاکترین و زلالترین احساسات و عواطف خود نسبت به چهارده معصوم(ع) را در قالب ابیاتی گیرا و دلاویز ریخته و گوهرهایی بى همنا بر گنجینه هاى شعر افزوده اند. در آثار غالب شاعران حتى بعضاً شاعران غیرشیعه و غیر مسلمان  به چنین شعرهایی برمی خوریم. هم اینها از بهترین نمونه های شعر اصیل و نابند، چه ریشه در پاکترین و مقدسترین احساسات انسانی دارند; مصراعهایی آتشین که شوری دیگر در دلها می افکند.
ولی به زعم راقم این سطور، شعرهای استاد شهریار، علاوه بر فخامت از حلاوتى ویژه برخوردار است، اشعاری که شهریار در مدح حضرت علی(ع) سروده از شور خاصی برخوردار است. این فرمایش استاد فقیدم شادروان دکتر “سیدحسن سادات ناصری” در دانشکدهٰ ادبیات دانشگاه تهران را هرگز فراموش نمی کنم که گفت: “هیچ شاعری همچون شهریار در وصف حضرت علی(ع) سخنسرایی نکرده است” بسیاری دیگر از سخن شناسان هم بر این باورند. به گفته زنده یاد “قدسی خراسانی” شاعر معاصر: “در مدح مولا همه شاعران گفته اند، اما آن شعری که گل می کند پیداست که مورد عنایت مولاست. شما شاعری را سراغ دارید که مسلمان باشد، شیعه باشد و در مدح مولا شعری نداشته باشد؟ اما آن که گل می کند من به نظرم می آید که آن مورد عنایت مولاست.”(١)
عشق شهریار به مولا علی(ع) در غزل “مناجات علی” به اوج خود می رسد. این غزل درخشانترین نمونه شعرهایی است که در مدح حضرت علی(ع) سروده شده است، شهریار که راز و نیازهای شبانه خود را بر پهنه شعر کشانده، غزل مناجات علی را می سراید که همچون گوهری تابان همواره در نورافشانی است. آن چه درواقع، این جذبه و شور و مکاشفه را تبیین می کند، همان احوال تازه ای است که او را چنین دستخوش تحولات نموده است، این شعر با بیت:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
در واقع استقبالی است از غزل خواجه حافظ شیرازی با مطلع:
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را…

در این شعر سیمای حضرت علی(ع) در هاله ای از پرتو الوهیت جلوه گر می شود. شهریار، علی(ع) را پژواک حضرت حق تعالی می داند. علی از دیدگاه او به آینه ای می ماند که برای شناخت خدا باید در روی او نگریست:
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

علی همچون ابر رحمتی روز جزا عطشی وسیع را به شفاعت می آید. اگر نه همه در آتش قهر الهی می سوزند:

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
امام علی(ع)مظهر کرم و بخشش است، به طوری که درحال رکوع انگشتر خویش را به مردی مستمند می بخشد. او در اواخر عمر مبارکش از پسر بزرگ خود امام حسن می خواهد که با قاتلش عبدالرحمن ابن ملجم به آیین اسارت رفتار کند و به او شیر و نان دهد. چرا که در خانه حضرت علی باب الحوائج است، پس:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

طبع شاعر در برابر سیمای الهی علی در می ماند. نمی داند او را چه بنامد:

نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

این حیرت در مثنوی زیبا و پر رمز و راز “شب و علی” نیز رخ می نماید:
در جهانی همه شور و همه شرّ
ها علیٌ بشرٌ  کیفَ  بشر

زنده یاد استاد “مهرداد اوستا” شاعر بلند آوازه معاصر کشورمان” که در واپسین سالهاى عمر هر دو استاد همراه با جمعی از شعراى نامى کشور در تبریز به زیارت استاد آمدند، مى گوید: ” استاد شهریار با سرودن  غزل پرشور و عارفانه مناجات و شعر <شب و علی> در مثنویهای شیوای خویش، سیمای شهریار آن سیمای ملکوتی و آن نغمه آسمانی، همانند با خورشید تابندگی می گیرد.”
شهریار در مثنوی <شب و علی> خواننده را سوار بر شانه های زخمی تاریخ تشیع به پشت اعصار می کشاند و او را در خلوت تاریک کوچه های کوفه به تماشای عدالتی مظلوم می برد. عدالتی که با شتابی درخشان در متن شب می لغزد. با آمدنش شب از چشمان کودکان یتیم کوفی می ریزد.
استاد شهریار این همه را با مهارت و توانایی شگرفی می سراید:

ناشناسی که به تاریکی شب
می برد شام یتیمان عرب

پادشاهی که به شب برقع پوش
می کشد بارگدایان بر دوش
علی در سخت ترین شرایط به یاری حضرت رسول (ص) می شتافت. او شب هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه برای فریفتن دشمنان در رختخواب آن حضرت خوابید، استاد آن فداکارى عاشقانه را اینگونه تصویر مى کند:
عشقبازی که هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
شاعر، صحنه ضربت خوردن حضرت علی را در این مثنوی چنین تصویر کرده است:
ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق

همین مضمون در شعر <آغلار> که شاعر به زبان مادری خود (ترکی آذربایجانی) سروده، به زبانی سوزناکتر بیان شده است:

علی، شق القمر، محراب تیلیت قان
قولاق وئر، مسجد اوخشار، منبر آغلار

علی دن شهریار سن بیراشاره
قوجاقلار قبری مالک اشتر آغلار

وقتی حضرت علی (ع) در جنگ خندق (احزاب) با عمر و بن عبدود روبرو شد. پیامبر اکرم فرمود: <امروز تمامی اسلام با تمامی کفر روبرو شده است. >استاد شهریار با استناد به این فرمایش پیامبر (ص) و نیز حدیث شریف <لافتی الاعلی، لاسیف الا ذوالفقار> در غزل <قیام محمد> چنین سروده:
به ذوالفقار علی دیدی استقامت اسلام
کنون به قامت قائم ببین قوام محمد

قطعه <شاهکار خلقت> بااقتباس از نوشته <جرج جرداق> اندیشمند مسیحی شکل گرفته است:
به من بگوی که این فرد جمع و جامع کیست؟
کسی بجوی که این وصف را سزا باشد

به جان دوست که او جز علی نخواهد بود
علی عجیب ترین خلقت خدا باشد
<لوح عبرت> مثنوی دیگری است از شهریار که بیانگر داستان بازگشت حضرت علی(ع) و یارانش از جنگ صفین است:
علی آن شاهباز قاب قوسین
به گاه بازگشت از جنگ صفین

پیاده پای می کوبد پیاپی
سران لشکر اسلام، با وی

به پشت سر نهاده شام، شیدا
سواد کوفه اش از پیش پیدا

استاد شهزیار با نظرداشت حدیث شریف نبوى <انا مدینه العلم و علیٌّ بابها> ، در <مفاخره علی به فاطمه> سروده  است:
من علی شاه ولایت به دو عالم سمرستم
شهر علمست رسول الله و من باب دَرَستم
حضرت علی تلاشها و رنجهایی را که حضرت فاطمه زهرا(س)متحمل می شد، هماره ارج می نهاد:
برو بکار خود ای دون که در دیار علی
بعالمی نفروشند مویی از زهرا
عشق و ارادت به مولاعلی<ع> فقط خاص شیعیان نیست. به طوری که جرج جرداق مسیحی هم زبان به وصف او می گشاید و مى گوید”ای روزگار! تو را چه می شد اگر تمام نیروهای خود را بسیج می کردی و در هر عصر و زمانی، بزرگمردی به نام علی را، بدان عقل، بدان قلب، بدان زبان و بدان شمشیر به انسانیت عطا می کردی!”
چه بودی اگر هر زمان چون علی
یکی زادی از مادر روزگار

ترازوی عدلی چنان مستقیم
ستون امانی چنان استوار

همان گونه از ظلم بنیاد کن
همان گونه بر زخم مرهم گذار

شاعر اگر چه جزء سادات است، از این که علی گونه نیست اشک حسرت می ریزد. با این همه از شفاعت مولایش ناامید نیست:
جز یک نسب که از تو به خود بسته چیستم
من آن چنان که آل علی هست نیستم

اما مرا هم ای علی از خود مران، که من
تا چشم داشتم به حسینت گریستم

شفیعم کن علی را و خدایا مشکلم بگشای
که جز دست علی و آل او مشگل گشایی نیست
در جلد دوم دیوان شهریار ترجمه فارسی ابیاتی از دیوان منسوب به امیرالمؤمنین نیز آمده است.
دیوان چند جلدی این شاعر دلسوخته دیار آتشها سرشار از گلسروده هایی است که از گلستان ولای علی(ع) گرد آمده است. آن همه را در چنین گلدانی کوچک نمی توانستم جای داد. آن چه تقدیم شد دسته گلی است در سالروز ولادت  مولا علی(ع) که به حق به نام “روز پدر” و “روز مرد” نام گرفته است.
با تبریک این عید سعید و آرزوى سلامت و سعادت مردان و زنان این سرزمین بهتر آن دیدم که مصرع واره هایی از شعر <علی یا انسان کامل> پایانه این نوشتار باشد:

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی
بابی انت و امی
گوییا هیچ نه همی بدلم بود، نه غمی
بابی انت و امی..

علی اصغر شعردوست

لینک کوتاه : https://mosavatnews.ir/?p=725

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.