به گزارش پایگاه خبری مساوات، مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به توسعه صنعتی و کشاورزی در پیرامون دریاچه اورمیه گفت: توسعه صنعتی و کشاورزی اگرچه دستاوردهایی مانند ایجاد شغل، افزایش تولید محصول و دسترسی بهتر به حملونقل را به همراه داشته است، اما این روند به شدت بر پایه انحراف آبهای سطحی از طریق سدسازی و پمپاژ گسترده آبهای زیرزمینی بوده و هزینههای خالص محیطزیستی آن بسیار زیاد و در بسیاری موارد بدون تغییر جدی سیاستها برگشتناپذیر بوده است.
وی با مرور تغییرات رخ داده از سال ۱۳۷۴ تا ۱۴۰۴، گفت: از دهه ۱۳۷۰ تاکنون دهها سد و مخزن در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ساخته شده که پر شدن این مخازن باعث کاهش شدید جریان ورودی رودخانهها به دریاچه و بازتوزیع آب برای مصارف کشاورزی، شهری و صنعتی شده است. مطالعات متعدد نیز ساخت سدها را یکی از عوامل اصلی کاهش بلندمدت سطح و حجم دریاچه اورمیه میدانند.
زارع ادامه داد: در این سالها کشاورزی نیز بهطور گسترده توسعه یافته است؛ مناطق بیشتری تحت آبیاری قرار گرفته، چاههای عمیقتر حفر شده و کشت محصولات پرآب افزایش یافته است. کشاورزی همچنان مصرفکننده اصلی آب در حوضه ارومیه است و برداشت آبهای زیرزمینی چه از چاههای قانونی و چه غیرقانونی – به شدت افزایش یافته است. این روند سبب کاهش تغذیه آبخوانها، افت سفرههای زیرزمینی، فرونشست زمین و کاهش ظرفیت ذخیرهسازی آب شده است.
به گفته وی، ساخت جاده میان دریاچه نیز علاوه بر بهبود دسترسی به بازارها، به شکل غیرمستقیم موجب تغییر کاربری زمین، تسهیل استخراج منابع و افزایش تقاضای آب شده است.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی افزود: توسعه کشاورزی و صنعت در کوتاهمدت مزایایی چون افزایش بازده محصولات، رشد درآمد کشاورزان، ایجاد مناطق صنعتی و تأمین آب مطمئنتر از سدها و چاهها به همراه داشته است. همچنین مخازن سدها امکان ذخیرهسازی فصلی آب و تولید محدود برقآبی را فراهم کردهاند. اما این مزایا اغلب کوتاهمدت بوده و به تغییرات ناپایدار هیدرولوژیک وابسته بودهاند.
زارع با بیان اینکه هزینههای محیطزیستی این توسعه بسیار سنگین بوده است، گفت: از اواسط دهه ۱۳۷۰ مساحت و حجم دریاچه اورمیه به شدت کاهش یافته و زیستگاههای تالابی و جمعیت آرتمیا از بین رفته است. افزایش شوری، گسترش پهنههای نمکی و وقوع طوفانهای نمکی دورهای از دیگر پیامدها بوده است.
وی با اشاره به نتایج مطالعات ماهوارهای GRACE و برداشتهای میدانی افزود: تخلیه طولانیمدت آبهای زیرزمینی و کاهش تغذیه آبخوانها محرز است. پمپاژ از نرخهای پایدار فراتر رفته و خطر فرونشست زمین و کاهش تأمین آب پشتیبان برای دوران خشکسالی را افزایش داده است.
زارع خاطرنشان کرد: آبیاری ناکارآمد و زهکشی ضعیف نیز شوری خاکها و کانالها را افزایش داده و بهرهوری زمینهای کشاورزی را کاهش داده است. اکنون در پایان سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ طوفانهای نمک و گردوغبار از بستر خشک دریاچه کیفیت هوا را کاهش داده و مشکلات تنفسی و قلبیعروقی را در منطقه افزایش داده است. از سوی دیگر، معیشت مرتبط با شیلات و تالابها از بین رفته است.
وی تأکید کرد: فرونشست زمین و تأمین نامنظم آب هزینههای نگهداری جادهها، خطوط لوله و ساختمانها را بالا برده و منازعه میان کاربران بالادست و پاییندست را تشدید کرده است. در عین حال، انگیزهها همچنان به سمت توسعه کوتاهمدت مانند ساخت سد و حفر چاه گرایش دارد زیرا این اقدامات منافع فوری و ملموسی برای کشاورزان و سرمایهگذاران ایجاد میکند.
زارع افزود: آب آبیاری در ایران اغلب قیمت پایینی دارد و بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی بهسادگی ممکن است، ضمن آنکه نهادهای نظارتی ضمانت اجرایی مؤثری برای محدود کردن حفر چاه یا مصرف بیرویه آب ندارند.
وی در خصوص راهکارهای احیای دریاچه ارومیه اظهار داشت: کاهش فوری تقاضای آب در کشاورزی، تغییر الگوی کشت به سمت محصولات کمآببر در مناطق مناسب، گسترش سریع سیستمهای آبیاری کارآمد مانند قطرهای، ایجاد انگیزههای اقتصادی برای صرفهجویی در مصرف آب و تغییر سیاستهای کشت از جمله راهکارهای احیای دریاچه اورمیه است.
زارع یادآور شد: دریاچه اورمیه تا پایان شهریور ۱۴۰۴ حدود ۹۸ درصد از مساحت خود را نسبت به سال ۱۳۷۴ از دست داده است. هرچند در سالهای مرطوب مانند ۱۳۹۷-۱۳۹۸ بهبود نسبی مشاهده شد، اما روند کلی خشک شدن دریاچه همچنان ادامه دارد. کشاورزی، که حدود ۹۰ درصد مصرف آب ایران را به خود اختصاص میدهد، اصلیترین عامل مصرف آب در حوضه اورمیه است و اصلاح سیاستهای کشاورزی بیشترین ظرفیت را برای صرفهجویی و نجات دریاچه فراهم میکند.
استاد حوزه مخاطرات همچنین در گفتوگو با خبرنگاران با طرح این پرسش که «چه مقدار از خشک شدن دریاچه اورمیه به دلیل دخالت انسان در برابر عوامل طبیعی و اقلیمی است؟» اظهار کرد: تخمینها بسته به دوره زمانی، روشهای تحقیق و آنچه که به عنوان “دخالت انسانی” تعریف میشود – شامل سدها، پمپاژ آبهای زیرزمینی و تغییر کاربری زمین – متفاوت است.





















