مساوات- سما شیرزاد: متأسفانه در دوره ای زندگی میکنیم که اکثریت افراد جامعه از شغل، درآمد و وضعیت اقتصادی خود ناراضی هستند بطوری که میتوان گفت این شرایط از افراد کم درآمد تا کسانی که درآمد چند ده میلیونی در ماه دارند را شامل شده و تنها افرادی با شرایط خاص و دستبالایی از وضعیت موجود گله ندارند.
سوار تاکسی که شدم به رسم عادت جلو نشستم، همین سخنان بالا تا حدودی شبیه حرفهایی بود که راننده تاکسی که گاهی زیر لب زمزمه کرده و به راه خود ادامه میداد، همین اعتراضات و نارضایتی ها موجب شد تا به پای درد و دل این راننده بنشینم.
«تاکسیرانی یکی از سختترین شغلهای دنیاست» سخن خود را اینگونه آغاز کرده و میگوید: دریغ از یک ساعت همراهی! صنفی هستیم که نسبت به آینده شغلی خود بی تفاوتیم؛ دلیلش را هم پیشتر بارها و بارها گفتهام که گروهی فکر میکنیم اما تنها عمل میکنیم. ترس از بیکاری در یک روز یا بهتر است بگویم اصلا یک ساعت بیکاری به نابودی صنف میانجامد زیرا ذاتا ما ساعتها منتظر ۴ مسافر در خیابان ها میمانیم، این شاید برای شما شبیه یک شوخی باشد که خودمان را محتاج یک ساعت کارکرد میدانیم! برای همین است که اگر در میان این همه دغدغه سری به ادارهها میزنیم و مشکلات خود را مطرح میکنیم، میگویند شما دو نفر معترضی وگرنه همه از وضعیتشان راضیاند و سرکارشان هستند.
▪️دست اسنپ در سفره تاکسیرانان است
راننده تاکسی مسیر طالقانی به سمت میدان ساعت اینگونه ادامه میدهد: کم و بیش مشکلات همه تاکسیرانها مثل هم است؛ بیمه، اقساط خودرو و خط تاکسیرانی، یکی شکایت از عدم همخوانی درآمد با تورم دارد و دیگری درآمد ندارد و با قیمتهای نامناسب غیرمنصفانه استارتاپها مثل اسنپ به مشکل میخورد که با حضورشان دست در سفره تاکسیرانان بردهاند، ولی صدایی شنیده نمیشود؛ وقتی صدایی شنیده نمیشود طبیعتا جوابی هم داده نخواهد شد!
به خط آخر مسیر که میرسیم از تاکسی پیاده شده و بر اثر کنجکاوی و متاثر از سخنان و رنجهای راننده قبلی، سوار تاکسی دیگری میشوم تا جویای هرچه بیشتر دلیل نارضایتیها شوم.
▪️دخل و خرج تاکسیرانها به هم نمیخورد!
در ورود جزئیتر به مسئله، راننده تاکسی خط میدان ساعت به طرف ارتش با سکوتش در برابر سوالم در خصوص راضی یا ناراضی بودنش در برابر همخوانی قیمت مصرف روزانه شخصی با کرایه تاکسیها نشان میدهد که قرار نیست لب از لب بردارد، اما بعد از گذشت چند دقیقه ای بحث با مسافران بالا گرفته و راننده چنین حرف خود را برایم بیان میکند: خرج و دخلمان مگر یکیست؟ هر ساله با افزایش تورم شاهد بالا رفتن قیمت بسیاری از اجناس، کالاها و خدمات هستیم.
آقای راننده که سن و سال مسنی را داراست، اضافه میکند: میبینید که اغلب مردم نسبت به این افزایش قیمتها اعتراض خود را علنی نکرده و یا با موضوع کنار میآیند ولی مانند امسال که کرایه تاکسیها تا ۴۵ درصد افزایش داشته لب به اعتراض بازکرده و نارضایتی خود را حتی از طریق درگیری لفظی با راننده و صحبتهای چند دقیقهای با مسافر بغل دستی هم که شده نشان میدهند.
▪️درآمدمان صرف استهلاک تاکسیها میشود
راننده با بیان اینکه هزینه بالای استهلاک یکی از مهمترین دغدغههای ماست، میافزاید: طی دو سه سال اخیر، لوازم یدکی خودرو خیلی گران شده به طوری که بخش عمده درآمدمان را باید صرف خرید لوازم یدکی و تعویض و تعمیر آنها کنیم. البته مشکل به همین جا منتهی نمیشود و علاوه بر گرانی قطعات، باید با کاهش شدید کیفیت لوازم یدکی موجود در بازار هم کنار بیاییم.
راننده تاکسی تاکید میکند: به طور تقریبی ما که روز و شب در خیابانها با ماشین به دنبال مسافرین میچرخیم، برای تعویض قطعات باید حداقل ماهی یکبار به تعمیرگاه مراجعه کنیم که واقعا تامین هزینههای آن دشوار شده است؛ میبینید که هرچه بگوییم تمام نمیشود زیرا مشکلات تاکسیداران یکی دوتا نیست و مسائل مختلفی از جمله کم بودن سهمیه بنزین، خرابی آسفالتها، رفتار بد مسافران و… را در برمیگیرد.
▪️قاچاقچیان مسافر امان تاکسیرانان را بریدهاند!
برای برگشت دوباره سوار تاکسی دیگری میشوم که معلوم است به تازگی با توجه به طرح نوسازی ناوگان تاکسیرانی توسط شهرداری تبریز خودروی خود را تعویض کرده، او مرد جوانی است که باحوصله بهنظر میرسد و با نمادی از استقامت که در چشمانش موج میزند، جسارت پرسش هرچه راحتتر سوالم را در خصوص مشکلاتش هموار میسازد: طرح نوسازی تاکسیهای درون شهری کمک کرد
تا با تسهیلات چهار درصدی خودروی خود را تعویض کنیم. اما مشکلاتمان با تعویض که به پایان نمیرسد. واقعیت این است که مردم ما خود فرهنگ استفاده از تاکسی را نمیدانند! گه گاهی پیش میآید که ما دقیقهها منتظر مسافری بوده باشیم اما قاچاقچیان مسافر امان ما را بریده است!
او ادامه میدهد: اگر در کشور ما نیز مانند قوانین دیگر کشورها جریمه و مجازات چند هزاری برای قاچاقچیان مسافر در نظر گرفته میشد آنوقت ما هم خاطرآسوده داشتیم که مسافربری انجام دهیم.
مرد جوان میگوید: هرچند نبود هزینههای رسیدگی زود به زود به قطعات خودرو بخشی از سنگینی خرج هزینه اضافی را از دوشمان برداشته اما با توجه به تورم و شرایط اقتصادی موجود، باید حمایتهایی در قالب یارانه لاستیک، روغن، باطری دولتی و… نیز به این قشر تعلق بگیرد تا آنها با انگیزه به کار خود ادامه دهند.
البته که نگاه یک طرفه به این موضوع اوضاع را پیچیده تر از هر مشکل دیگری میکند، زیرا تنها نارضایتی ها شامل حال تاکسیرانان نبوده بلکه مردم و حتی کسانی که آزاد و بدون توجه به تاکسی های زرد رنگ مسافر کشی میکنند همه مشکلات و علت و علل خود را داراست.
بنظر میرسد، اوضاع آشفته اقتصادی به شکلی پیش رفته که نمیتوان گفت دقیقا چه فردی مقصر این اوضاع است، زیرا تنها یک نفر مسئولیت این اوضاع آشفته را بر عهده ندارد. حالا ما ماندهایم و میلیونها انسان ناراضی از شرایط کاری، اقتصادی و زندگی که با یک بهانه کوچک داد و فریاد اعتراضشان بلند میشود.