• امروز : سه شنبه - ۲۷ شهریور - ۱۴۰۳
  • برابر با : 14 - ربيع أول - 1446
  • برابر با : Tuesday - 17 September - 2024
3
یادداشت/

قیام ملی لمپن‌ها در ۲۸مرداد!

  • کد خبر : 12108
  • ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۱:۰۲
قیام ملی لمپن‌ها در ۲۸مرداد!
«قیام ملی» به‌شدت از قحطی رجال وجیه‌المله رنج برده. کافیست نگاهی به اسامی آنها بیندازم که اگر یکی از آنها به خواستگاری عمه ترشیده آدم می‌آمد، محال بود که آدم جواب «بلی» بگوید!

مساوات- علی مرادی مراغه‌ای: تاریخ‌نویسی پهلوی به جای کودتای ۲۸مرداد، از عنوان «قیام ملی» یا «رستاخیز مردم» استفاده می کنند این مصداق خیانت به واژه‌هاست…!

نگاهی می‌اندازم به کسانی‌که آن «قیام ملی»! را رقم زدند. میدان‌دارانِ میادین تهران که تاجبخش شدند و زخم ناسور کودتا را رقم زدند…

لمپن‌ها و گنده لات‌ها در تاریخ همیشه آلت دست بوده‌اند، محمدعلی شاه بارها از این گروه بر علیه مشروطه‌خواهان استفاده کرد، این لات‌ها، مجلس را سنگباران کردند!

گروه لمپن‌ها و لات‌ها، فجیع‌ترین اعمال را پس از شکست فرقه دموکرات، در شهرهای تبریز، اردبیل و زنجان انجام دادند آنان، افراد فرقه را دستگیر و در پای کامیون‌های ارتشی مانند گوسفند سر می‌بریدند و شعار می‌دادند: «قربانی برای ایران»!

شعبان بی‌مخ مشهورترین لمپن تاریخ معاصر است، در محله سنگلج در خانواده پرجمعیت (سیزده خواهر و برادر) متولد شد اما خودش یک پسر بیشتر نداشت می‌گفت: «چون همش دنبال این بساط بودم دیگر زاد و ولد نکردم»!

در خصوص لقب «بی‌مخ» می‌گوید: در مدرسه «بچه‌ها میخواستن برن دستشویی، انگشت سبابه را برای اجازه گرفتن بالا می‌بردند. آنوقت معلم می‌گفت برو. اما من اینکارو نمی‌کردم، هر وقت می‌خواستم، راهمو می‌کشیدم می‌رفتم. اون وقت معلمه با انگشت می‌زد به شقیقه‌اش و به بچه‌ها می‌گفت: مخ نداره. از همونجا اینا اسم ما رو گذاشتن بی‌مخ!»

البته پس از کودتا، دیگر شعبان بی‌مخ نمی‌گفتند. شد «پهلوان شعبان جعفری»!.
چون سندی نشان می‌دهد که از طرف رکن ۲ ارتش، باتمانقلیج دستور داده بخاطر خدماتش، بعد از این، او را «پهلوان شعبان جعفری» بنامند…!

قبل از ظهر کودتا، شعبان در زندان بود و طیب توانسته بود صدها نفر را به همراهی شمس قنات‌آبادی در پامنار گرد آورد.صبح کودتا چهار دسته از جنوب شهر با تظاهرات شاه دوستانه به خانه مصدق رهسپار شدند:

دسته اول به سرکردگی طیب و رضایی‌ها، رضا صاحب قمارخانه شهر نو…
در حدود سیصد نفر سیاهی لشکر از خرده پاها و عمله‌جات میدان.

دسته دوم به سرکردگی حسین رمضون یخی که از باغ فردوس حرکت کرده با چند صد نفر اوباش مجهز به چوب و چماق.

دسته سوم به سرکردگی محمد مسگر از محله بدنام شهرنو با همراهی روسپیان شهرنو و خانم رئیس‌ها.

دسته چهارم به سرکردگی صابر از جوادیه…

دسته طیب و رمضون یخی در میدان مولوی به هم پیوسته، به‌سوی خانه مصدق رهسپار شدند.

در محاصره خانه، شعبان بی‌مخ، هفت تیر به‌دست، جیپی را متوقف و روی آن نشسته پیوسته به درِ خانه مصدق می‌کوبید پس از ورود به خانه، اوباشان حمله‌ور شده تمام اموال، اثاثیه و حتی شیرآلات خانه را به یغما بردند!
چهار اوباش که بر سر یک قالی پانزده متری درگیر بودند، سرانجام به توافق رسیدند که قالی را چهار تکه کنند!

«قیام ملی» به‌شدت از قحطی رجال وجیه‌المله رنج برده. کافیست نگاهی به اسامی آنها بیندازم که اگر یکی از آنها به خواستگاری عمه ترشیده آدم می‌آمد، محال بود که آدم جواب «بلی» بگوید!

اصغر سسکی، اکبر جگرکی، اکبر لاله، اسداله کچل، اسماعیل شله، زکی تُرکه، علی بلنده، امیر موبور، ابرام خان، تقی بی غم، غلام دده، قاسم سرپلی، محمود دخو، حسن سه کله، رمضان یخی، خلیل تُرکه، هفت کچلون (هفت نفر…)، شش انگشته…

البته عفیفه‌ها و مخدرات نیز بودند. مانند ملکه اعتضادی و پری بلنده، آژدان قیزی و …

و اینها ناجیان وطن یا قیام ملی بودند!

ده روز بعد از کودتا، به‌دستور شاه، زاهدی میهمانی باشکوهی تشکیل و مدال افتخار و قطعات زمین هدیه داد، سهم شعبان بیشتر بود او تا نیمروز کودتا در زندان بود اما بعد از ظهر کودتا، غیبتش را جبران کرد! و به لقب سیف‌الاسلام و تاجبخش ملقب شد!.

هر زمان یک مصدقی دستگیر می‌شد بلافاصله شعبان با برنامه قبلی سر می‌رسید و با چاقو حمله می‌کرد. مانند حمله به فاطمیِ دست بسته یا کریمپور شیرازی…

پاداش شعبان، قطعه زمینی در شمال پارک شهر و سرمایه ‌ای برای ساخت یک زورخانه بود که بدست شاه افتتاح شد از آن پس، هرگاه شخصیت‌های خارجی به ایران می‌آمد یک از برنامه‌ها هم بازدید از زورخانه شعبان بود!

همه ساله، روزهای ۴ و ۹ آبان (تولد شاه و ولیعهد) اوج نمایش شعبان در ورزشگاه امجدیه بود.

پس از انقلاب، شعبان به ارتشبد آریانا پیوست و به اصطلاح آپوزوسیون شد! اما پسر آریانا تمام پول‌های حزب را برداشت و در رفت!

شعبان اواخر عمرش در لوس آنجلس بود به علت بی‌سوادی دیگر نتوانست نقشی بازی کند اما تنها رخداد جالب، روزِ مرگش بود! از بین ۳۶۵روز، روز ۲۸مرداد را برای مردن انتخاب کرده بود اصلا نافش را گویی با این روز بریده بودند!

لینک کوتاه : https://mosavatnews.ir/?p=12108

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.