به گزارش پایگاه خبری مساوات، نادر افشار متولد سال ۱۰۶۷ شمسی در کلات نادری و مقتول به سال ۱۱۲۶ در قوچان، جمعا ۱۲ سال پادشاه ایران بود. او از مشهورترین پادشاهان دوره اسلامی است.
حکومت، سلطان حسین؛ نهمین پادشاه صفوی که تمام زندگی خود را صرف عقاید مذهبی کرد، سرانجام بدست محمود افغان سرنگون شد. بعد از مرگ محمود، قدرت به دست اشرف افتاد، در طول مدت حکومت افغانها، ایران توسط روسها و تورکان عثمانی اشغال و ایرانیان خفتبارترین شرایط را تحمل کردند. تا اینکه نادرشاه؛ فرزند شمشیر و آخرین فاتح مشرق زمین سر بر آورد.
اشرف افغان و لشکریانش پس از شکستی خفت بار از نادر و سپاهیانش در اصفهان و دامغان به قندهار و هرات گریختند. نادر در پی آنان قندهار را محاصره و بسیاری از لشکریان افغان را کشت. حدود ۸۰۰ تن از افسران و جنگجویان افغان به دهلی گریختند و به دربار “محمدشاه” پناهنده شدند.
نادرﺷﺎﻩ رو با غرب کرد. ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﯼ ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ، ﺍﺭﺗﺶ قدرتمند “ﺗﻮﭘﺎﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﭘﺎﺷﺎ” ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﻃﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗورﮐﺎﻥ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﻬﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮد، ﺭﻭﯼ تخته ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺳﻔﺮﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﮑﻪﺍﯼ ﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﭘﯿﺎﺯ نهادند. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ فرمان ﺩﺍﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﺭﻭﺳﯿﻪ “ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ” ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ آﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ میکرﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ و گفت: ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺘﺒﻮﻋﺘﺎﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﻤﺎمی سپاهیانتان ﺭﺍ از دم تیغ گذرانده ﻭ ﺍﺟﺴﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭیا خواهم ریخت.
ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺧﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎن ﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻠﮑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻧﻮﺷﺖ: “ﻧﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﻥ میداد. چه بسا این مرد قادر است روسیه و حتی اروپا را به تصرف درآورد، ﺻﻼﺡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ هرچه سریعتر ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ترک کنیم.
نادر سپس متوجه بازمانده نیروهای افغان در شرق شد. چندین بار تقاضای استرداد پناهندگان افغان از سوی دربار هند شد. اما محمدشاه ترتیب اثر نداد چرا که معتقد بود نادر نه شجاعت لازم و نه سپاه کافی دارد که توانایی جنگ با ارتش پرشمار و قدرتمند هندوستان را داشته باشد.
اما نادر، تمام محاسبات دربار هند را به هم ریخت. هندوستان را فتح و افسران افغان را در دهلی به دار آویخت. محمدشاه امان خواست و نادر در قبال کلید خزانه سلطنتی، هندوستان و محمدشاه را رها کرد و فاتحانه با غنائمی ارزشمند همچون دو الماس کوه نور و دریای نور و دیگر جواهرات پرشمار به ایران بازگشت.