مساوات- صالح سجادی: «خومی» یا «هومی»، «مغول بوغازی» یا «توواقیرتلاغی» و… که در فارسی شاید بتوان از آن به «حنجره نوازی» یاد کرد، نوعی هنر موسیقایی افسونگر، مرموز و منحصربفرد است که ذاتی شمنی دارد و مختص مردمان منطقه سایانو-آلتایی تووانها، آلتائیها، مغولها و همچنین باشقیرهای ساکن در بخش اروپایی روسیه است. به نظر میرسد تورکان تووا قدیمیترین صاحبان این هنر رمزآلود باشند و دیگر اقوام تورک یا سایر ملل آلتایی و حتی مغولان و هندیان این هنر را از آنان وام گرفته باشند.
در حقیقت، حنجرهنوازی یکی از اشکال سنتی هنر موسیقی تورکان تووا از زمانهای قدیم بوده است و بخشی جداییناپذیر از آیینها، آداب و رسوم و زندگی روزمره آنها. در این هنر میتوان بازتابی روشن از افسانههای قهرمانانه و عاشقانه مردم تووا یافت که به دقت حفظ و برای قرنها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. منحصربفرد بودن این هنر در این است که آوازخوان دو و حتی سه نت (زیر و بم) را همزمان از حنجره استخراج میکند و به این ترتیب نوعی تکنوازی دو یا سه صدایی شکل میگیرد که عملا تصورش غیرممکن است.
اولین منابع مکتوب غربی که هنر حنجرهنوازی تورکان را توصیف میکند در ادبیات اواسط قرن نوزدهم یافت میشود. طبیعتاً چنین هنر عجیب و غریبی باعث شگفتی اروپاییانی شده بود که در سنتهای موسیقی کاملاً متفاوتی پرورش یافته بودند. «ای.ک.یاکولف»؛ قومشناس روسی میگوید: “تصور عجیبی که از آواز خواندن بدون کلام ایجاد میشود را نمیتوان با کلمات منتقل کرد. این آواز از گستره کامل ظرفیت سینه تشکیل شده است. خواننده به اندازهای که ریههایش اجازه جذب هوا میدهد، هوا را فرو میبرد و سپس هنگام باز دم، غوغایی عجیب از اعماق سینه بیرون میکشد که تداوم و مدت آن کاملاً به توانایی او در کنترل دیافراگم بستگی دارد. به دنبال آن یک نفس عمیق جدید و ادامه صداهای اسرارآمیز- همراه با همراهی بر روی یک تاپشولورم دو سیم- تا زمانی که به یکباره توسط خواننده، کاملاً غیرمنتظره برای شنونده، بدون هیچ پایان تونیک و ریتمیک قطع میشود. به طوری که به نظر میرسد به این همه توالی صداهای مرموز، نمیتوان نام ملودی اطلاق کرد.”
هنر باستانی حنجرهنوازی تورکان، متشکل از پنج سبک اصلی است: «کارگیرا، خومی، سیگیت، مننگیلیر، بربانادیر.»
▪️کارگیرا
افسانهها و سنتهایی در مورد منشأ این نوع از حنجرهنوازی در میان مردم حفظ شده است. یکی از افسانهها میگوید که در زمانهای قدیم، سبک کارگیرا در بین شترپروران رایج بوده است و آن به عنوان تقلیدی از صدای شتر به وجود آمده: هنگامی که شتر میمیرد، میتازد و… صداهایی شبیه به کارگیرا ایجاد میکند.
▪️خومی
ریشه اصطلاح خومی به گونههای مختلفی تعبیر میشود. برخی آن را هنر شیوه خاصی از استخراج صدا که به معنای وزوز کردن یا تولید صدایی شبیه به وزوز است، تعبیر میکنند، کاملاً محتمل است که این اصطلاح توسط مغولها از تووانها به عاریت گرفته شده باشد. سبک هومی از نظر آکوستیک با صدایی سنگین، کم و وزوز مانند با فرکانسهای بسیار پایین همراه است. معمولاً خود صدا در سبک خومی مهمتر از متن شعری به نظر میرسد. برخلاف آواز مغولان، خومیخوانی توواها را میتوان بدون متن یا با متن ژانر لالایی اجرا کرد. در میان مردم تووا افسانهای وجود دارد که میگوید: پسری یتیم به مدت سه سال تنها در پای صخرهای زندگی میکرد روزی مرد جوان نشسته بود و صداهایی در میآورد و صداهای زمزمه گونهای را که از لابلای صخرهها میآمد تقلید میکرد. باد این صدا را به گوش مردم میرساند و به این آواز «خومی» گفتند.
▪️سیگیت
توواها که در گروههای کوچک منزوی در شمال غربی مغولستان زندگی میکردند، به سبک سیگیت (سیغیت) میخواندند که شبیه نوعی سوت زدن است. البته اصطلاح سیغیت معنی ناله و نوحه نیز میدهد. از این منظر به واژه “آغیت” در زبان ما (تورکی آذربایجانی) شباهت بسیار دارد. این امر ارتباط مستقیمی را بین سبک سیگیت تووان و مراسم تشییع جنازه نشان میدهد. سیغیت احتمالان در زمانهای قدیم در مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری اجرا میشده است.
▪️مننگلیر
این اصطلاح از کلمه رکاب «ازنگیلیر» گرفته شده است و شاید دقیقاً معنی و ویژگی اصلی موسیقی او را منتقل کند. هنگام سوار شدن بر اسب، یک لگام معمولا نقرهای وجود دارد که به زین میچسبد، در تماس با رکابها صدای ریتمیک خاصی میدهد. برای باز تولید این صداها، سوار باید به شکل خاصی روی زین مینشست. سبک ازنگیلیر، یا مننگلیر به عنوان تقلیدی از این صداها ظاهر شده است.
▪️بربانادیر
نام سبک بربانادیر از فعل “چیزی به دور گردن انداختن” آمده است. این سبک دارای فرمهای ریتمیک است…
حنجرهنوازی در میان مردمانی که در قلمرو وسیعی از آلتای تا چوکوتکا زندگی میکنند رایج است: خاکاسها، آلتائیها، بوریاتها، تووانها، یاکوتها، چوکچیها و…
در بخش اروپایی روسیه، آواز گلو برای باشقیرها و کالمیکها شناخته شده است. محققان معتقدند این آواز با قبایل تورک باشقیر (باشقورد) به آن منطقه آمده است. روایتی دیگر میگوید؛ کالمیکها این هنر را با خود از مغولستان آوردند، جایی که امروزه نیز بسیار محبوب است. موسیقی گلونوازی در قزاقستان، تبت و برخی از قبایل سرخپوست آمریکای شمالی نیز شنیده میشود. در میان هندیها مردمان چوکوتکا، کامچاتکا، و آلوتی نیز نوعی از آن را اجرا میکنند.
عقیدهای وجود دارد که در زمانهای قدیم بسیاری از مردمان حنجرهنوازی داشتند، اما با گذشت زمان این هنر قدیمی از بین رفت. این نظریه با وجود ردپای چنین تولید صدایی در موسیقی محلی آفریقاییها و حتی برخی از اروپاییها – ساکنان ساردینیا و ایرلند، تأیید میشود. یودلهای تیرولی – آواز اصلی ساکنان آلپ – را نیز میتوان تا حدی به آواز گلو نسبت داد.
آواز گلو براساس تقلید صدای حیوانات و پرندگان و همچنین صداهای طبیعت بیجان است – زمزمه آب، پژواک در کوهها، سوت و زوزه باد، غلطیدن سنگریزهها در یک جویبار و…
در زمانهای قدیم، شکارچیان برای فریب طعمههای خود از آن استفاده میکردند. دامداران عشایری حیوانات اهلی را با صدای خود کنترل میکردند. حماسهها – داستانهای خدایان و قهرمانان – به طور سنتی با این مهارت اجرا میشد.
در میان مردمان بومی شمال، حنجرهنوازی تا به امروز بخشی جداییناپذیر از آیینهای شمنیستی باقی مانده است. در آلتای و تووا، گلونوازی در درجه اول یک هنر عالی در نظر گرفته میشود و به طور فعال به عنوان شکلی از اجرای حرفهای در حال توسعه است. این موسیقی تأثیر شگفتانگیزی بر فرد اجرا کننده و شنونده دارد و فوراً شما را در یک خلسه آرام قرار میدهد. و بهترین موسیقی برای مدیتیشن و خلسه و یوگا به حساب میآید.
همانطور که گفتیم؛ حنجرهنوازی یک پدیده واقعا منحصربفرد است که در قلب آسیا بسیار گسترده است: مغولستان، قزاقستان، آلتای، جمهوریهای روسیه بوریاتیا و کالمیکیا. اما بیشک مرکز جهانیاش منطقه تووا در روسیه است. حنجرهنوازی ترکان تووا خاص است و انگیزههای منحصربفردی دارد که خواستار اتحاد مجدد با طبیعت است.
اغراق نیست اگر حنجرهنوازی را یک هنر جادویی و افسونگرانه بنامیم، زیرا برای استخراج همزمان دو یا حتی سه نت از خود، که حس اجرای پلی فونیک را ایجاد میکند، باید استعداد قابل توجهی داشته باشید. چنین آواز بیکلامی باعث تعجب و تحسین مردم سراسر جهان شده است.
باری امروز طیف وسیعی از مردم از مغولستان و ساکنان صحرای گبی گرفته تا ترکستان شرقی و تورکان روس و تورکان اروپایی نگهبانان این هنر باستانی هستند و ارزشهای عامیانه، فولکلور خود را با آن بیان میکنند و از عشق و هنری شناخته شده و جهانی حرف میزنند. اگر تمام دنیا حیران این هنر است تصادفی نیست، زیرا شما شروع به گوش دادن به موسیقی آنها میکنید و به محض اینکه دهان باز میکنند باور نمیکنید که چنین چیزی تابع یک شخص باشد.