مساوات – جعفر محمدی: اینک که بیش از ۴۰ روز است خیابان های بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک ایران، صحنه اعتراضات مردم است، دیگر نمی توان این همه معترض را فریب خورده، وابسته به بیگانه و اراذل و اوباش نامید و بدین ترتیب، از شنیدن مطالبات آنها شانه خالی کرد.
البته که دشمنان جمهوری اسلامی برای سرنگونی اش، از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند و از محمل اعتراضات برای پیشبرد اهداف خود بهره برداری می کنند، اما سوء استفاده خارجی از اعتراض داخلی، نه به معنی خارجی بودن منشأ اعتراضات است و نه دلیل موجهی برای بی توجهی به خواسته های معترضین.
شب گذشته خبر رسید که در پی حوادث جمعه خونین زاهدان، دو مقام انتظامی این شهر برکنار شدند. مشاور رئیس مجلس هم توئیت کرده که مسوولان در صدد اصلاح برآمده اند و نوشته است:
“در این روزها من از نزدیک دیدهام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحثهای بسیار پرحرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند.”
اینها نشانههای خوب و البته کمرنگی است و این که به قول مشاور رئیس مجلس، “بحثهای بسیار پرحرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود” میتواند امیدوار کننده باشد، با قید چند نکته:
۱ – گزاره “بخشی از جامعه دیده نشده”، باید جای خود را به “اکثریت جامعه دیده نشده” بدهد. مادام که مسوولان هر خواسته ای برخلاف میل و باورهای خود را “اقلیت انگاری” کنند، مشکلات به طور ریشهای حل نخواهد شد. هر چند که در یک جامعه دموکراتیک، حقوق اقلیت نیز باید محفوظ باشد.
۲– این که بعد از اعتراضات اخیر، بحثهای پرحرارت در بین مسوولان درباره مطالبات مردم شکل گرفته، خوب است ولی چرا باید بعد از این همه بلوا و کشته شدن انسان ها و تخریب های گسترده و هزینه های معنوی غیرقابل احصاء؟
مگر مطالبات مردم را سالها در رسانههای مستقل نخوانده اند؟ مگر در شبکه های اجتماعی و به طور مستقیم از قلم و زبان و تصویر خود مردم نخوانده و نشنیده و ندیده اند؟ مگر در رای دادن شان در دوم خرداد ۷۶ تا رای ندادن شان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ندیدند؟ حتما باید مردم به خیابانها بیایند و شعار دهند و درگیر شوند تا مسوولان تازه در جلساتشان به این صرافت بیفتند که “بخشی از جامعه دیده نشده و باید دیده شود”؟
البته که برای شروع فهم خواسته های مردم، همین هم مغتنم است و باید این رویکرد را تقویت و از آن استقبال کرد ولی بهتر است در این باره هم بحث های پرحرارتی داشته باشند که اگر در جایگاه مسوولیت نشسته اند، باید گوش های بسیار تیزی داشته باشند و حرف مردم را به موقع بشنوند و بدان عمل کنند تا بعد از این، کار به خیابان نکشد.
۳– مسوولان ما عادت بسیار سنگینی به جلسات طولانی دارند. شرایط ایران امروز، سرعت عمل می طلبد نه حرف و نه اقدامات دیرهنگام.
در علم مدیریت، جمله معروفی وجود دارد که می گوید: تصمیم بد، همان تصمیم خوبی است که دیر گرفته می شود.
هشدار جدی این است که خیلی زود، دیر می شود. بهتر است هر چه سریع تر از بحث های پرحرارتی که مشاور رئیس مجلس از آن خبر داده، به تصمیمات جدی، فوری و مبتنی بر مطالبات مردم برسند و بسیار سریع اجرا کنند بدان گونه که مردم واقعا به این درک واقعی برسند که حرف شان شنیده شده و مسوولانی که در ادبیات اصیل انقلاب اسلامی، “نوکر” مردم هستند، نه بر اساس بافتههای جلساتی، که براساس خواستههای عمومی، حرکت می کنند.
نمی شود که مردم در زمینه سیاست خارجی، آزادی های سیاسی و اجتماعی، فرهنگ و رسانه، آموزش و پرورش، سیاست های اقتصادی، محیط زیست و… خواسته هایی داشته باشند ولی مسوولان یا همان نوکران این مردم، به سمت و سویی دیگر بروند و در نهایت، بین مردم و مسوولان اختلاف و جدایی و تنش پیش نیاید.
این که ” مطالبات مردم چیست و تغییر کدام سیاست ها و اشخاص را می خواهند” خود مسوولان به خوبی می دانند. مطالعات ، پیمایش ها و نظرسنجی های محرمانه و غیرمحرمانه زیادی در این باره انجام شده که تا حد بسیار زیادی، مقرون به واقعیت هستند.
فقط کافی است همان ها را که نهادهای مورد وثوق خودشان تهیه کرده اند، مورد استفاده قرار دهند و یک سری اصلاحات جدی و فوری را در همین روزهای آتی اعلام و اعمال کنند.
در چنان وجهی، نه تنها اعتراضات فروکش خواهد کرد و بیگانگان نیز نخواهند توانست آتش بیار معرکه باشند، بلکه سرمایه اعتماد اجتماعی، آرام آرام و مجددا شکل خواهد گرفت و همین مردم معترض، حامی جمهوری اسلامی خواهند شد چرا که خواهند دید هر آنچه برای یک زندگی متعارف و شرافتمندانه می خواهند، در درون همین نظام سیاسی محقق است.
به راستی کدام عاقلانه تر و برای ایران و مردم و جمهوری اسلامی، بهتر است؟
“تحقیر و منکوب کردن معترضان و ادامه منازعه و به هدر دادن انرژی ملت و حکومت و فرصت سازی برای دشمنان دیرینه ایران” یا “اصلاحات فوری و جدی برای ایجاد همبستگی ملی و بازیابی اعتماد عمومی”؟
تردیدی نیست که گزینه دوم باعث کهیر زدن افراطیون و نفوذی هایی می شود که نان و نام شان در ادامه وضعیت موجود است اما نباید از بیم کهیر زدن چند عنصر افراطی یا نفوذی، ملت و میهن را به ورطه نابودی کشاند.
آن جمهوری اسلامی که مردم برای برپایی اش انقلاب کردند، دوام و قوامش مبتنی بر اکثریت مردم است نه ظاهرالصلاح های افراطی که کابوس شان صدای مردم است.