مساوات-مهدی شیرازیفر: رای اخیر کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال در خصوص دیدار تراکتور و پرسپولیس، بیش از آنکه یک تصمیم صرفاً انضباطی تلقی شود، برای بخش گستردهای از افکار عمومی فوتبال ایران به نمادی آشکار از تبعیض و برخورد دوگانه تبدیل شده است؛ رایی که واکنش صریح و مستدل مدیرعامل باشگاه تراکتور را به دنبال داشت و احساسات میلیونها هوادار این تیم در تبریز، آذربایجان و سراسر کشور را جریحهدار کرد.
باشگاه تراکتور امروز فقط یک تیم داخلی نیست. این تیم با حضور موفق در بالاترین سطح فوتبال آسیا، رقابت با تیمهای متمول عربستانی، اماراتی و قطری و قرار گرفتن در رتبههای بالای جدول، به یکی از نمایندگان شایسته فوتبال ایران در قاره کهن تبدیل شده است. با این حال اکنون باید بهای حکمی را بپردازد که نه با واقعیتهای رخداده در زمین و سکوها تناسب دارد و نه با رویهای که در سالهای گذشته فوتبال ایران شاهد آن بوده است.
بر اساس مقررات انضباطی فیفا، دو اصل بنیادین همواره مورد تأکید قرار گرفته است: تناسب میان تخلف و مجازات و برخورد برابر با تخلفات مشابه. این اصول در فوتبال حرفهای جهان، چه در اروپا و چه در آسیا، مبنای صدور احکام انضباطی است. حتی در مواردی که تخلفات هواداری گسترده، سازمانیافته یا نژادپرستانه رخ داده، معمولاً برخوردها بهصورت پلکانی، همراه با هشدار، جریمه و اقدامات اصلاحی انجام شده و محرومیت کامل تماشاگران تنها به عنوان آخرین راهکار و در شرایط کاملاً استثنایی اعمال میشود.
در فوتبال ایران نیز مرور ساده احکام سالهای گذشته نشان میدهد که در مواردی بسیار شدیدتر — از فحاشیهای رکیک و خانوادگی گرفته تا پرتاب اشیاء و شعارهای آشکار نژادپرستانه — برخوردهای حداقلی و گاه کاملاً مسالمتآمیز صورت گرفته و بعضاً هیچ اثر بازدارندهای بر جای نگذاشته است. با این وجود، در پرونده اخیر، حکمی سنگین، فراگیر و کمسابقه علیه باشگاه تراکتور صادر شده؛ حکمی که به گفته سعید مظفریزاده، مدیرعامل این باشگاه، یکطرفه و فاقد تناسب با اتفاقات مسابقه است.
بخشی از حواشی این دیدار را نمیتوان جدا از زمینههای گذشته تحلیل کرد. سالهاست در برخی مسابقات، شعارها و توهینهای قومیتی و نژادپرستانه علیه تراکتور شنیده شده، اما واکنش قاطع و روشنی نسبت به آنها وجود نداشته است. همین بیتفاوتی، بهتدریج زخمی عمیق در ذهن بخشی از هواداران این تیم ایجاد کرده است.
در این میان نام کریم باقری نیز به عنوان یکی از اسطورههای فوتبال ایران مطرح میشود؛ چهرهای که احترام ورزشی او برای جامعه فوتبال غیرقابل انکار است. با این حال بخشی از دلخوری هواداران تراکتور نه از جایگاه ورزشی او، بلکه از سکوت و عدم واکنش مؤثرش در برابر شعارهای نژادپرستانهای شکل گرفت که طی سالهای گذشته از سوی برخی هواداران پرسپولیس علیه تراکتور سر داده شد؛ سکوتی که در ذهن بخشی از هواداران، به عنوان نادیده گرفتن یک مطالبه اخلاقی و انسانی از همشهری خود تلقی شد و پس از سالها، در مقطعی محدود و استثنایی خود را نشان داد.
آنچه در این دیدار از سوی بخش بسیار محدودی از سکوها رخ داد — که هیچکس آن را تأیید نمیکند و با فرهنگ عمومی هواداران تراکتور نیز همخوانی ندارد — در مقایسه با شعارهای مکرر، سازمانیافته و طولانیمدتی که پیشتر علیه تراکتور و هوادارانش شنیده شده بود، محدود و کمدامنه بود. با این حال همین اتفاق محدود، با شدیدترین نوع برخورد غیرمنتظره پاسخ داده شد.
همین تناقض است که پرسش جدی افکار عمومی را شکل داده است: چرا در سالهای گذشته، تخلفات مشابه و حتی بدتر، بدون واکنش جدی رها شدند و چرا امروز تراکتور باید نقطه آغاز «برخورد قاطع» معرفی شود؟ پرسشی که بیپاسخ ماندن آن، شائبه برخورد گزینشی و عدالت نابرابر را تقویت میکند و اعتماد عمومی به ارکان قضایی فوتبال را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
نادیده گرفتن اصول پذیرفتهشده انضباطی فیفا، تنها یک مسئله داخلی نیست. تجربه فوتبال جهان نشان داده احکام بحثبرانگیز و تبعیضآمیز میتواند اعتبار فدراسیونها را در سطح بینالمللی زیر سؤال ببرد و حتی نگاه نهادهای بالادستی را متوجه ساختار قضایی فوتبال یک کشور کند؛ بهویژه زمانی که پای یکی از نمایندگان آن کشور در بالاترین سطح رقابتهای قارهای در میان باشد.
نگرانیها فقط ناراحتی هواداران تراکتور یا خالی شدن سکوهای ورزشگاه نیست. نگرانی اصلی، تصویری است که از فوتبال ایران به بیرون مخابره میشود. امروز تراکتور فقط یک تیم داخلی نیست؛ این باشگاه در بالاترین سطح فوتبال آسیا حضور دارد، مقابل تیمهای بزرگ و پرهزینه قاره رقابت میکند و نتایجی میگیرد که مایه افتخار فوتبال کشور است.
طبیعی است که عملکرد این تیم، رفتار هوادارانش و مهمتر از همه، احکامی که علیه آن صادر میشود، نه تنها در داخل کشور، بلکه در سطح آسیا و حتی رسانههای بینالمللی رصد شود. وقتی باشگاهی که تنها نماینده فوتبال ایران در سطح اول آسیاست، با احکامی مواجه میشود که شائبه تبعیض و بیعدالتی دارد، این پیام به بیرون منتقل میشود که عدالت در فوتبال ایران سلیقهای و نابرابر است؛ پیامی خطرناک که میتواند به اعتبار کل فوتبال کشور لطمه بزند.
تراکتور خواهان قانونگریزی نیست و هوادارانش نیز مدافع بیاخلاقی نیستند. مطالبه اصلی، چیزی جز عدالت، انصاف و رفتار برابر نیست. امید میرود کمیته استیناف، با نگاهی دقیقتر، منصفانهتر و به دور از فشارهای مرسوم، رایی صادر کند که هم حق باشگاه و هوادارانش را رعایت کند و هم شأن فوتبال ایران را در نگاه آسیا و جهان حفظ نماید.




















