به گزارش پایگاه خبری مساوات، بیگجهخانی که پدرش حسینقلیخان نیز تار مینواخت، در اصل از روستای بَیجَهخاتون یا بَیگجهخاتون بود. او در نواختن قطعات ضربی ساخته دیگران بهویژه رِنگها خلاقیت و ابتکار زیادی از خود نشان میداد و ذوق آهنگسازی نیز داشت و سه تصنیف ساخت و سه تصنیفِ دیگر نیز به او منسوب هستند. همچنین گفته میشود قطعه ضربی بیکلامی در مایه گریلی، رِنگی در دستگاه چهارگاه و نیز چند رِنگ دیگر، از ساختههای اوست.
او از سال ۱۳۲۴ در ارکستر فیلارمونیکِ فرقه دموکراتِ آذربایجان که بهرهبری جهانگیر جهانگیراُف تشکیل شده بود، در کنار نوازندگان تار ایرانی نواخت و از سال ۱۳۲۵ که رادیو تبریز شروع بهکار کرد، او نیز یکی از نوازندگان رادیو تبریز شد و در آنجا با آواز علیاصغر صادقالوعد، توران لطفی، اقبالآذر، فاطمه زرگری و … و نیز دایره فرنام و تنبک صدیقی، همنوازی میکرد.
آثار او از سال ۱۳۳۷ در صفحاتِ ۴۵ دور عرضه شدند و از سال ۱۳۳۸ سرپرست گروههای موسیقی ایرانی شماره یک، شماره سه و نیز برنامه شکوفهها در رادیو تبریز شد.
کارگاه موسیقی یا همان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تبریز از سال ۱۳۵۳ دایر شد و او در آنجا هنرآموز تار ایرانی شد تا هنرجویان بهصورت شفاهی و گوشی از آموختههای او بهرهمند شوند.
وی در سال ۱۳۵۴ توسط داریوش صفوت بهجشن هنر شیراز معرفی شد و کنسرتی را در آواز افشاری با همراهی دایره فرنام و سپس در سال ۱۳۵۵ کنسرت دیگری را در دستگاه ماهور با همراهی کمانچه مهدی آذرسینا و دایره فرنام و… اجراکرد.
جشن هنر شیراز و بویژه کنسرت آواز افشاری، نقطه عطف مهمی در زندگی هنری او محسوب میشود چرا که از آن بهبعد، بهعنوان چهره هنری شناخته شدهای در ایران مطرح شد و برای تدریس بهمرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی در تهران دعوت شد. اغلب تارنوازانِ برجسته معاصر که در اواخر دهه ۱۳۵۰ دانشجوی موسیقی بودند، از منش هنری و شیوه تارنوازی وی تأثیر پذیرفتهاند. در آنجا بود که نورعلی برومند، نحوه مضراب زدنِ او را بهدانهگرفتن گنجشک از زمین تشبیه کرد. یعنی مضرابی سریع، ولی نرم و شمرده! داشت.
اما اوج پختگی تارنوازی وی را میتوان در دهه ۱۳۵۰ دید. او روزگار را با دو کار میگذراند، کنسرت و تدریس، آن هم در تهران، تبریز و شیراز که بهقول خودش، اغلب در سفر بود و سه چیز لوازمِ سفرش بودند: چمدان، تار و عصا.
در سال ۱۳۵۷ با شروع انقلاب، بیگجهخانی از صداوسیما اخراج و از خانه سازمانی هم رانده شد و در اواسط دهه شصت عمرش یعنی در سال ۱۳۶۱ با دلشکستگی و درماندگی به خانه پدریاش بازگشت.
شجریان در سال ۱۳۶۱ آوازی در دستگاه همایون با تار او خواند که در سال ۱۳۶۴ بهشکل کاست و باعنوان بیداد منتشر شد. او در اثر بیداد، نه تنها شکل متفاوت و بدیعی از جواب آواز را ارایه داد بلکه با این کار، در دوره پس از انقلاب، فریاد زد که در گوشهای از ایران انسانی میزید که تا دم مرگ باید وجود و هنرش را اثبات کند.
مجموعه آثار وی، قطعات موسیقی کلاسیک ایرانی با نتنگاری و تجزیه و تحلیل محمد عبدلی از سوی مؤسس فرهنگی هنری ماهور در سال ۱۳۹۷ منتشر شد.
استاد غلامحسین بیگجهخانی در ۶۹ سالگی درگذشت.