مساوات – مهدی مستفید: چند روزی است اظهارات بیپایه و اساس یک به اصطلاح کارشناس در رسانه ملی، دست به دست در فضای مجازی میچرخد و شکاف قومیتی موجود در جامعه ایرانی را بار دیگر به رخ میکشد.
آقای به اصطلاح کارشناس در حالی زبان تورکی را در ایران وارداتی میداند که هیچ توضیحی در خصوص نحوه ورود اقوام آریایی به این فلات (که در تاریخ رسمی نیز بر آن تصریح شده است) نمیکند. آقای به اصطلاح کارشناس عنوان میکند که زبان تورکی به سبب حاکمیت مغولان، جایگزین زبان قبلی آذربایجانیها شده است! این گزاره که اولین بار توسط احمد کسروی ابداع شد، چنان در اذهان چنین کارشناسانی تثبیت شده است که آن را قابل تشکیک هم نمیدانند. فارغ از امکانپذیر نبودن این جایگزینی زبانی در دوران ایلخانان مغول به سبب نبود رسانه غالب و محدودیت به مراتب پایین سلطه حکومت بر حوزه اجتماع در آن دوره، نکته غلط مهمتری هم وجود دارد و آن مترادف دانستن تورکی و مغولی در انگاره این عزیزان است.
شباهت دو زبان تورکی و مغولی در اندازهای است که با قبول این فرضیه حضرت کسروی! میتوان به راحتی اثبات کرد که مثلا بعد از تصرف آندلس توسط اعراب، زبان مردم آن شبهجزیره توسط اعراب به اسپانیولی تغییر یافته است!
البته شاید دلیل دیگر اشتباه این عزیزان در همساندانی تورکان و مغولان، شکوه و عظمت آذربایجان در عصر ایلخانان مغول است. دورهای که در آن تبریز در جرگه پنج شهر بزرگ جهان و آذربایجان به یکی از آبادترین مناطق جهان تبدیل شد.
ما تورکها و فارسهای ایران، دو نگرش متفاوت به دو واقعه بزرگ تاریخی داریم. اولی ورود اسلام به ایران است. ورود اسلام به ایران مترادف با افول تمدن ساسانی و سقوط تاج شاهی از سر قوم پارس بود، تلخی این واقعه در طول تاریخ را در ظهور جریانهایی چون شعوبیه میتوان دید. جریانهایی که در سالهای اخیر نیز با رشد عربستیزی در جامعه ایرانی آغاز و به اسلامستیزی و زرتشتیگرایی در حال دگردیسی است که بروندادهای آن را در برخی تجمعات و تولیدات رسانهای میتوان بوضوح دید.
برخلاف تلخی ورود اسلام به ایران برای قوم فارس و حس تحقیر تاریخی توسط آنها، تورکها با اسلام به شکوه رسیدند، تورکها به سرعت در بدنه امت اسلامی جای گرفتند و به عنوان قویترین قوه نظامی جهان اسلام، ادامهدهنده غزوات و گسترنده اسلام در شرق و غرب عالم شدند، و به سبب دخول در امت اسلامی به سلطنت و خلافت نیز دست یافتند. از اینرو ورود به دوران اسلامی برای آنها نه با تحقیر بلکه با شکوه همراه بوده است.
واقعه دیگر، ورود مغولان به ایران است. برخلاف روایت فارسی که هم اکنون به عنوان روایت رسمی در ایران مطرح است و ورود مغولان را صرفا یورش قومی وحشی به ملل متمدن توصیف و روایت می کند! ترکان ایران خصوصا منطقه آذربایجان شکوه تاریخی خود را مدیون دوره ایلخانان مغول هستند و آن دوره نیز برای این قوم بیش از این که با تحقیر همراه باشد با شکوه توام است.
در عصر جدید با ترویج نظریه دولت- ملت در بسیاری از نقاط جهان، شاهد تلاش سیاستمداران برای تعریف هویت ملی واحد برای ساخت ملت واحد بودهایم. پروژهای که همواره با نقض حقوق گروههای قومی و زبانی خارج از هویت تعریف شده و تلاش برای تغییر هویتی آنها با اراجیفبافیهای گوناگون همراه بوده است.
کسروی، نظریه زبان آذری را در راستای تحکیم هویت ملی ایران نوین عصر پهلوی دست و پا کرد تا به ظن خود گامی برای ملتسازی ایرانی بر مبنای زبان فارسی و نژاد آریایی بردارد. او بعد از کوتاه زمانی پی به اشتباه فاجعهبار خود برد و در مقالهای بر اصلاح آن کوشید ولی هواداران ایران تک ساخت، دوست ندارند به مقاله اخیر او توجه کنند و با تمام قوا نظریه زبان آذری او را باز نشر می نمایند! جالب است بسیاری از این عزیزان از خیل نظرات متعدد احمد کسروی در حوزه دین، زبان، فرهنگ و… فقط به این نظریه زبان آذری علاقه مندند!!
نظریه ملتسازی با یکسانسازی هویتی، دههها است متروک شده است و دولتها برای حفظ انسجام سرزمینی، به جای تاکید بر علقههای قومی و نژادی واحد، درصدد پایبندسازی مردم به همدیگر و به کشور بر مبنای گسترش زیست مشترک و گسترش حس برابری در بین همه آحاد ملت هستند. علمای سیاست و اجتماع به این باور رسیدهاند که هیچ چیز به اندازه عدالت و برابری بنیانهای یک ملت را استوار نمیسازد و هیچ چیز به اندازه تبعیض و نابرابری آن را سست نمیکند.
انتظار میرود مسئولین ارشد کشور و مسئولین رسانه ملی به تاثیر سوء تاکید بر سیاست متروک یکسانسازی هویتی که در برنامههای رسمی صدا و سیما دیده میشود توجه نمایند و به تحکیم انسجام ملی با گسترش عدالت و برابری در همه ابعاد آن در بین آحاد ملت بپردازند.