به گزارش پایگاه خبری مساوات، امیررضا آزاده/ آمارها سادهاند، اما معناشان سهمگین است. در حالیکه میانگین بارش کشور در سال گذشته حدود ۲۰ درصد کمتر از نُرم بلندمدت بوده، ورودی آب به سدها تقریباً ۴۰ درصد افت کرده است. همین حالا بیش از دو سوم دشتهای کشور با پدیده فرونشست زمین مواجهاند؛ نشانهای از تخلیه بیرویه سفرههای زیرزمینی که میلیونها سال طول کشیده تا شکل بگیرند.
سرانه آب تجدیدپذیر ایران به کمتر از ۸۰۰ مترمکعب در سال برای هر نفر رسیده؛ مرز «کمبود مطلق» که سازمان ملل آن را خط قرمز امنیت آبی میداند. در دهه ۱۳۵۰، همین رقم بیش از ۴۵۰۰ مترمکعب بود. بهعبارتی، در کمتر از نیمقرن، کشور پنجبرابر خشکتر شده است.
با اینحال، مصرف همچنان بالاست؛ در شهرها هم الگوی مصرف با شرایط اقلیمی هماهنگ نیست؛ سرانه مصرف آب شهری در ایران هنوز حدود ۲۴۰-۳۰۰ لیتر در روز است، یعنی تقریباً دو برابر میانگین جهانی.
در چنین شرایطی، بحران آب صرفاً موضوعی محیطزیستی نیست؛ بحران اجتماعی، اقتصادی و امنیتی است. کاهش تولیدات کشاورزی، مهاجرت روستایی، افت کیفیت آب شرب و فرونشست زمین تنها چهرههای قابلمشاهده آناند.
با همه این هشدارها، راهحل هنوز در دسترس است. تجربه کشورهای خشک نشان داده که تغییر رفتار عمومی میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد: از اصلاح الگوی مصرف خانگی تا استفاده از فناوریهای کممصرف در کشاورزی و بازچرخانی آب در صنعت.
آب را نمیتوان وارد کرد، اما میتوان آن را حفظ کرد. این بحران شاید از کمبارشی آغاز شده باشد، اما تنها با درک و اقدام جمعی به پایان میرسد. هر شیر آب، هر تصمیم روزمره، هر قطره… سهمی از آینده است.




















