مساوات- محمد فرجپور باسمنجی: فتو ژورنالیسم در واقع دید جدیدی از مشاهدات و اتفاقات با ظرافت و دقت نظر و حس کنجکاوی بوده و افراد مطلع در امور روزنامهنگاری، تصاویر را با ذوق و علاقه خلق میکنند تا داستان و اتفاقی را مستند به مخاطب بازگو کنند و رخدادها و زندگی را در تاریخ مستند کنند تا به میان مردمی ببرند که شاهد عینی این اتفاقات از روی تصاویر مستند باشند و رخدادها و اتفاقات را لمس کنند تا دید بهتر و جامعتری داشته باشند. اسناد تاریخی گواهی میدهد که مثل اکثر پدیده های جدید تمدنی، ورود و آغاز عکاسی به ایران نیز مربوط به دارالسلطنه تبریز بوده است. در برخی اسناد تاریخی در سفر هیاتهای سیاسی و اقتصادی آنروز فرنگ به ایران که معمولا مذاکرات آنها در دارالسلطنه تبریز بود، عکاسانی نیز برای ثبت این دیدارها حضور داشتند.
حدود ۱۷۰ سال پیش در دوره پادشاهی محمدشاه، عکاس هیات همراه روس، عکسهایی را از دیدار این هیات روسی از تبریز و تهران ثبت کرده است. ولی در زمان ناصر الدین شاه – که خودش در برخی اسناد تاریخی به عنوان اولین عکاس در ایران نامبرده می شود پادشاهی که ۵۰ سال در ایران شاهی کرد و ۴۸ هزار قطعه عکس هم اکنون در گنجینه کاخ گلستان از زمان ناصری نگهداری میشود -صنعت عکاسی در ایران بیشتر از همین دوران رونق گرفت.
البته نقش عکاسان خارجی در رونق این هنر در ایران حدیث مفصلی داشته است. طوریکه بررسی تاریخ فتوژورنالیسم و عکاسی خبری و بطور کلی این صنعت نشان میدهد که مهمترین عکاس این دوره “آنتوان سوریوگین”بود که با برادرانش در تفلیس از عکاسان روسی این هنر را یاد گرفتند و به همراه برادرانش امانوئل و کولیان به تبریز مرکز اقتصاد و سیاست ایران قاجار آمدند و در تبریز اولین عکاسخانه عمومی را در داش مغازالار راه انداختند و اولین عکسهای خبری مطبوعات ایران نیز متعلق به این سه برادر گرجی در تبریز است.
آنها در تبریز رساله عکاسی “لیبر فرانسوی”را به فارسی ترجمه کردند و موجب آشنایی بیشتر ایرانیان با صنعت عکاسی شدند که در دارالفنون تبریز و تهران این رساله تدریس میشده است.
تا انقراض قاجاریه، دو هزار نگاتیو عکس از برادران سوریوگین به یادگار مانده بود که توسط دختر آنتوان از ایران خارج و به هلند برده شده و هم اکنون در آرشیو کتابخانه لیدن نگهداری میشود که مجموعه عکسهای تاریخی مسجد کبود، باغشمال، دارالسلطنه تبریز، بازار تبریز، ارک و گنبدهای تاریخی و رصدخانه مراغه را شامل می شود.
اسناد تاریخی گواهی میدهد که اولین عکاسخانههای شهری ایران در مناطق ارمنینشین تبریز، داش ماغازالار، پستخانه کوچهسی، مهاد مهین محلهسی و… شکل گرفته است.
بعدها عبدالله میرزا قاجار نیز با تهیه مجموعه عکسهای تاریخی ابنیههای آذربایجان و اتفاقات مهم تهران در صنعت عکاسی ایران نام و آوازهای یافت. سردارعلی خان نیز مبتکر اولین عکسخانه عمومی در تهران است و در زمان حضور وی در تبریز و مراغه عکسهای جالبی از آثار و میراث تمدنی این دو شهر تاریخی ثبت و به یادگار مانده است. میرزا احمدخان عکاسباشی نیز در رونق عکاسی در ایران دوره قاجار مطرح است.
اما در این میان عکسهای به دار زدن ثقهالاسلام و یاران صغیر و کبیرش در ۱۰ دی سال ۱۲۹۰ ه.ش، اوج غم و اندوه مردم ایران در مقارن با عاشورای حسینی است که عکسهای خوبی از این وحشیگری روسها در دست نیست. ولی عکسهای گرفته شده از آن روز که اوج خفت و رسوایی روسها به ملت ایران است. نعش مبارزان و حامیان مشروطه تراژدی تاریخ معاصر ملتی است که در طول تاریخ از همسایه سرکش و خائن خود ستمها و جنایتهای زیادی دیدهاند که جدا کردن قفقاز، آذربایجان، نخجوان، گرجستان و ارمنستان از مام میهن جغرافیای ایران اسناد زنده این خیانتهاست.
استاد امیر شهاب رضویان- کارگردان سینما- که مجموعه مستند عکاسی ایران را در آرشیو و مجموعه خود جمعآوری کرده، معتقد است؛ عکسهای «ستارخان»، «باقرخان»، «جعفرخان آذربایجانی»، «میرزا علیاصغر امینالسلطان»، «میرزا حسینخان سپهسالار»، «سیدجمال واعظ»، «مجلس مقدس شورای ملی»، «ساختمان مجلس پس از تخریب» همگی به این شکل تکثیر و ماندگار شده است. بعد از تعطیلی مجلس از دوم تیرماه ۱۲۸۷ تا فتح تهران توسط مشروطهخواهان در روز ۲۲تیرماه ۱۲۸۸ و فرار محمدعلیشاه که به دوران استبداد صغیر معروف است، بیشترین حرکت عکاسان در تبریز است؛ یعنی همزمان با گسترش مشروطهخواهی آذربایجانیها. میدانیم که تبریز ولیعهدنشین است و بعد از تهران، مهمترین شهر سیاسی ایران در آن دوره است. در این شهر به دلایل مختلف سازوکار عکاسی موجود است. ولیعهد عکاسباشی مخصوص دارد و علاوه بر این، تعدادی عکاس قفقازی هم در تبریز حضور دارند.
اولین عکسهای مبارزات آذربایجانیها را عکاسان درباری تبریز گرفتند و پس از آن هم عکاسان گرجی و ارمنی هستند که عکسهای مجاهدین مشروطه را میگیرند و آن دوران را ثبت میکنند. این عکاسان علاوه بر ثبت چهرههای افرادی نظیر ستارخان، باقرخان، حیدرخان عمواوغلی، افراد رده دوم و سوم مشروطه را نیز به ثبت رساندند. در اینجا باید به نقش تاریخی احمد کسروی هم اشاره کرد. وی با نگارش کتاب «تاریخ انقلاب مشروطه» علاوه بر تاریخنگاری، با جمعآوری و چاپ بخشی از عکسهای مشروطهخواهان، کاری ارزشمند انجام داده است و بخشی از اسناد تصویری مشروطیت را حفظ کرده است که حتی اگر شما حوصله مطالعه تاریخ مشروطیت را نداشته باشید فقط با تورق و نگاهی مختصر به عکسها، با انقلاب مشروطیت آشنا میشوید و این از کارکردهای مهم عکسهای این دوره است که هزاران نکته ناگفته را در خود دارد که منبع مهمی برای محققان بعدی خواهد بود. جالب است که در دوران استبداد صغیر، آدمها از شناخته شدن ترسی ندارند، همه میدانند که اگر حکومت مرکزی تبریز را فتح کند، مشروطهخواهان را دار میزنند؛ یعنی دقیقا همان بلایی که حدود ۱۰سال بعد روسها بر سر مشروطهخواهان تبریز و ثقهالاسلام و همرزمانش میآورند؛ ولی باز هم ابایی از گرفتن عکس ندارند. عکاسی یک فرآیند مدرن و فاخر به شمار میآید. در عکسها میبینیم که مشروطهخواهان لباسهای خوبشان را میپوشند، قطار فشنگهایشان را میبندند و دو طرف ستارخان و باقرخان به تعداد مساوی و متقارن مینشینند و منظم میایستند. عکاسی تدریجا با مشروطه از دربار خارج شده، بین مردم میآید. پیش از آن مردم به آن نیازی احساس نمیکردند و عکس هنوز بهعنوان نشانهای از هویت فردی محسوب می شود.