مساوات – احمد حسن نژاد: تصاویر تازه ماهوارهای نشان میدهد که دیگر چیزی از «دریاچه اورمیه» با آن عظمت گذشته باقی نمانده است؛ نگین فیروزهای آذربایجان، که روزگاری یکی از بزرگترین دریاچههای شور دنیا بود، امروز به پهنهای خشک و بیروح بدل شده است. این وضعیت نه نتیجه قهر طبیعت، بلکه محصول مستقیم دههها سوءمدیریت، وعدههای عملنشده و سیاستهای غلط در مدیریت منابع آب است.
سالهاست وزارت نیرو و شرکتهای آب و فاضلاب آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی وعده تکمیل تصفیهخانههای فاضلاب شهرهای تبریز، اورمیه، عجبشیر، آذرشهر و دیگر شهرهای اطراف را دادهاند؛ وعدهای که قرار بود سالانه صدها میلیون مترمکعب پساب تصفیهشده را به دریاچه بازگرداند. اما امروز نه از تکمیل کامل این پروژهها خبری است و نه از انتقال پایدار پساب.
در کنار این بیعملی، سدسازیهای بیحسابوکتاب بر روی رودخانههای تغذیهکننده دریاچه، سهم عمدهای از جریانهای ورودی را قطع کرده و عملاً تیر خلاصی بر پیکر دریاچه زده است. حال پرسش جدی اینجاست: چگونه نهادی که خود یکی از عوامل اصلی خشکی دریاچه بوده، امروز حتی در اجرای سادهترین تعهدات خود – یعنی رساندن پساب تصفیهشده به دریاچه – اینچنین ناکام مانده است؟
خشکی دریاچه اورمیه تنها یک بحران زیستمحیطی نیست؛ تهدیدی است برای معیشت کشاورزان، سلامت مردم، مهاجرت اجباری روستاییان و حتی امنیت ملی. تداوم این وضعیت میتواند آینده شمالغرب کشور را با بحرانهای غیرقابل بازگشت روبهرو کند.
اکنون زمان پاسخگویی شفاف است. مردم آذربایجان و ایران حق دارند بدانند چرا پروژههایی که قرار بود ناجی دریاچه باشند، سالهاست در پیچوخم وعدهها متوقف ماندهاند. آیا ارادهای واقعی برای نجات اورمیه وجود دارد یا همه چیز به بایگانی شعارها و جلسات بینتیجه سپرده شده است؟
خشکی دریاچه اورمیه فاجعهای بزرگ است، اما این پایان کار نیست و هنوز میتوان امیدوار بود. تجربههای جهانی نشان میدهد که حتی پهنههای آبی در آستانه نابودی، با مدیریت علمی، کاهش برداشتهای غیرمجاز و انتقال پایدار پساب تصفیهشده دوباره جان گرفتهاند. احیای دریاچه اورمیه همچنان ممکن است، به شرطی که دولتمردان و مدیران مسئول این بار با ارادهای واقعی و اقدامات فوری پای کار بیایند. ناامیدی از احیا، توقف تلاشها و بیعملی دستگاهها، خطری بزرگتر از خشکی دریاچه است. امید و مطالبهگری عمومی باید زنده بماند تا دریاچه نیز دوباره زنده شود.