مساوات – ساسان نیکرفتار: فیلم «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی با طراحی صحنهای چشمنواز، حرکتهای حسابشده دوربین، بازیهای درخشان، صداگذاری اثرگذار و موسیقی دقیق، تماشاگر را درگیر میکند. اما آنچه فیلم را ماندگار میسازد، نه فقط زیباییهای تکنیکی، بلکه روایت استعاری آن از زخمهای تاریخی ایران است.
خانهی بیمادر فیلم، در واقع تمثیلی از شرایط تاریخ ایران است که نظم آن بهم ریخته؛ پدر، نماد قدرت مطلق و سنتی است که همهچیز را تحت سیطره دارد و با کوچکترین تغییر، خانه را به هم میریزد. دو پسر جوان – علی و رضا – در برابر این قدرت، نه تنها اختیار و خلوت شخصی ندارند، بلکه حتی در فیلم نمایی از اتاقی که برای خوشان باشد و حریم شخصی داشته باشند مشاهده نمیشود؛ در حالی که پدر بارها در اتاق خوابش نشان داده میشود.
این رابطه، تداعیگر اسطورهی رستم و سهراب و تکرار تاریخی پسرکشی در فرهنگ ایرانی است. در اینجا نیز پدر زیرک، مقتدر و اهل رندی است و فرزندان، منفعل و اسیر. مخاطب ایرانی این تصویر را بهخوبی درک میکند، اما برای تماشاگر غربی شاید اغراقآمیز جلوه کند.
براهنی در این فیلم با ظرافت، مفهوم خانواده را از جایگاه حامی به موقعیت گروگانگیر تغییر میدهد؛ جایی که پدر همهچیز را در دست دارد و فرزندان تنها وابسته و بیاختیارند. حتی شغل پدر هم مشخص نیست، چراکه او مانند حاکمان تاریخ ایران، متکی به منبعی نامعلوم است؛ بینیاز از تلاش و کار، در حالی که فرزندان در حسرت دسترسی به این منابع میسوزند.
در طول روایت، پسران تلاش میکنند پدر را به تغییر وادارند، اما پدر با نیرنگ، طفره میرود. سرانجام، طغیان دیرهنگام فرزندان نه به رهایی، بلکه به نابودی میانجامد؛ هم پدر و هم پسران کشته میشوند و خانه قفل و زنجیرشده همراه با به خون غلطیده شدن ساکنان به نیستی کشیده میشود. حرکات چرخشی دوربین در پایان، به زیبایی وضعیت ویرانی شده فضای تکتک اتاقها و خانه را بازتاب میدهد: خانهای که در غل و زنجیر گرفتار است و همهچیز از دست رفته است.
«پیر پسر» نشان میدهد که اکتای براهنی، وارث شایسته پدرش رضا براهنی – نویسنده، شاعر و منتقد برجسته – است. فیلمی که فرم و محتوا را در خدمت یکدیگر قرار میدهد و بهراستی میتوان آن را نقطه عطفی در سینمای ایران دانست.
«پیر پسر» نه فقط داستان یک خانواده، که بازتابی از تاریخ سرزمینی است که بارها فرزندانش را قربانی کرده و همچون رستم دست به قتل فرزندش زده است. شاید پیام فیلم همین باشد: در جامعهای که تغییر همیشه دیر رخ میدهد، طغیان دیگر به رهایی نمیانجامد، بلکه به ویرانی ختم میشود.