مساوات- احمد حسننژاد: سلام آقای رئیسجمهور! من از تبریز این نامه را خدمتتان مینویسم. اگر فراموش نکرده باشید، تبریز مرکز استان آذربایجانشرقی است؛ همان شهری که مردمانش پنج دوره شما را در قامت نماینده به مجلس فرستادند، مرکز همان استانی که زنان و مردانش از مال و آبروی خود هزینه کردند تا کسوت ریاستجمهوری بر تنتان بپوشانند.
آقای رئیسجمهور! بیش از ۶ ماه از تحلیفتان گذشته و در این مدت، دوبار به سیستان و بلوچستان و یکبار به هرکدام از استانهای خراسان جنوبی، خراسان شمالی، خوزستان و کرمان سفر کردهاید و مقصد سفر بعدیتان هم بوشهر است. راستی آقای پزشکیان! اگر وقت کردید و صلاح دانستید، سری هم به آذربایجانشرقی و تبریز بزنید؛ همان شهر و استانی که همه زندگی و داراییتان را مدیون آب و خاک و مردمان آن هستید.
آقای پزشکیان! باور کنید مشکلات استان ما دست کمی از استانهای دیگر ندارد. دریاچهمان در حال نابودی و نیازمند برنامههای عملیاتی است. آلودگی هوای تبریز، دمار از روزگار مردمان این دیار درآورده است. ناترازی انرژی در این استان غوغا میکند. کودکان و نوجوانانش همچنان شب را به امید تحصیل به زبان مادری به صبح میرسانند. دشتهایش هر روز نشست میکند و از همه مهمتر، مدیرانش سالهاست فقط تمرین “بلی” میکنند و در جزئیترین موارد، استقلال فکری و تصمیمگیری ندارند.
قربان آن مرام و لوطیگریتان بروم که با شعار “وفاق ملی”، دولت را به دست کسانی سپردید که مردم از دستشان به تنگ آمده بودند و اگر به شما رأی دادند، فقط و فقط هدفشان رهایی از دست آنان بود. وگرنه این مردم خوب میدانستند که اصلاحطلب و اصولگرا در این مملکت پشت و روی یک سکهاند و این دو، هر وقت فرصت یافتهاند، اسب مراد بر جسم نحیف مردم تازاندهاند تا آرامش و آسایش فرزندانشان در ینگی دنیا و سواحل جزایر رنگارنگ اطلس و آرام به مخاطره نیافتد.
آقای رئیسجمهور! هرچند بعید میدانم با آمدنتان تغییری مثبت در روند زندگی اهالی آذربایجانشرقی ایجاد شود، اما بیایید و بر شماتتهای جلیلیون بر همه آنانی که دل به شما بسته بودند و فکر میکردند فراموششان نخواهید کرد، پایان دهید! ما دیگر از شما انتظار برچیدن بساط تورم و گرانی و بیکاری و دولت سایه و نهادهای موازی و تصمیمات آنی و بهطور کلی، عمل به شعارهای انتخاباتیتان را نداریم؛ فقط مرام به خرج دهید و این دلخوشی ساده را که رئیسجمهورمان آذربایجانی است، از ما نگیرید!